نسخه کالیفرنیایی برای عبور از بحران آب


هرچند بحث کشاورزی و منابع آب، دو مقوله جدا از هم تلقی می‌شود، اما این دو درست در نقطه‌ای با هم تلاقی پیدا می‌کنند که بحث امنیت غذایی و در سطحی کلان، امنیت ملی به میان می‌آید. به عبارتی ساده‌تر تا آب نباشد نمی‌توان دم از کشاورزی زد و با فقدان کشاورزی، زندگی به خطر می‌افتد؛ بنابراین مدیریت منابع آب و توزیع و تزریق آن به شکلی که هر سه بخش شرب، کشاورزی و صنعت سیراب شود، نیازمند طرحی جامع و فراحوزه‌ای است، نه مدیریتی که مبنای آن بر اساس تکانه‌های موردی و بخشی نگری باشد. به همین دلیل سابجکتیو آب، حیطه‌ای است که مرزهای آن تا دورترین بخش‌های مدیریتی نفوذ یافته و تقریباً تمام قسمت‌های اقتصاد، آبجکتیو آن است.

از آنجا که ایالت کالیفرنیای آمریکا نیز با بحران آب دست و پنجه نرم می‌کند، مطمئنا راهکارها و طرح‌ریزی‌هایی که در آن منطقه به اجرا گذاشته می‌شود، می‌تواند برای ایران هم مفید باشد. به همین دلیل تعدادی از استادان دانشگاه و صاحبنظران بخش‌های مختلف این ایالت، به دعوت دانشگاه صنعتی شریف به ایران سفر کردند تا درباره آخرین دستاوردها در کارگاه مدیریت آب به بحث و تبادل نظر بپردازند. خبرگزاری ایانا نیز فرصت را غنیمت شمرد و با دعوت از این متخصصان منابع آب، به دفتر خبرگزاری، دیدگاه‌های آنان را با برگزاری میزگردی درباره راهکارهای صرفه‌جویی آب، وضعیت سفره‌های زیرزمینی، بازیافت و استفاده از فاضلاب و مقایسه شرایط ایران و کالیفرنیا جویا شد.

بهمن شیخ، محسن مهران و حسین اشک‌تراب، سه متخصص از نواحی مختلف ایالت کالیفرنیا بودند که در این میزگرد حضور یافته و به همراه محمدحسین عمادی، مشاور توسعه فناوری وزیر جهاد کشاورزی و مدیرمسئول ایانا موضوع مدیریت منابع آب را به بررسی نشستند.

آنچه در ادامه می‌خوانید، خلاصه‌ای از میزگرد خبرنگاران ایانا با این متخصصان برجسته حوزه آب است.

حسین اشک‌تراب

با توجه به وضعیت آب در کشور، فکر می‌کنید که این موضوع تا چه اندازه آهسته‌اثر یا سریع‌الأثر است؟

اشک‌تراب: به‌نظر من شرایط ایران بسیار خطرناک‌تر از کالیفرنیاست. با توجه به اینکه آنجا دولتمردان و کارشناسان، به سرعت مسائل را می‌بینند و برای آن چاره‌اندیشی می‌کنند تا به مرز بحران نرسند، سال‌هاست که راهکارها را اولویت بندی کرده و با جدیت اجرا می‌کنند. نخستین و مهم‌ترین راه، صرفه‌جویی است و برای آن میلیون‌ها دلار سرمایه‌گذاری کرده‌اند. دومین راهکار، استفاده از فاضلاب و بازیافت آن است؛ طرحی که قرار بود طی ۲۰ سال به نتیجه برسد، با سرمایه‌گذاری‌های کلان به ۵ سال تقلیل یافت. سومین مورد، بهره‌برداری از آب بازیافتی برای آشامیدن است.

شیخ: کالیفرنیا نیز مانند ایران وضعیت بحرانی دارد. در آن ایالت، آنقدر کم‌آبی اثرگذار بوده که کارشناسان به فکر استفاده از آب فاضلاب و استفاده از بازیافت آن هستند. حتی قرار است موضوع بهره‌برداری از این آب جهت آشامیدن در مجلس شورای این ایالت مطرح شود. در ایران نیز به‌نظر می‌رسد شرایط از مرحله بحران گذشته و وارد مرحله قرمز شده است. از این رو باید بلافاصله اقداماتی برای خروج از وضعیت قرمز انجام گیرد و هم در عین حال، باید به فکر برنامه‌ریزی طولانی مدت بود. به عبارتی تنها نمی‌شود به یک مسیر دل بست.

با توجه به حضورتان در ایران و دریافت‌هایتان، اراده نهادهای حاکمیتی و مردم برای حل بحران آب در ایران را چگونه می‌بینید؟

شیخ: من از شرایطی که در ایران در حال وقوع است، تا حدودی بی‌خبرم. اما اگر چنانچه بحرانی بودن اینجا به اندازه کالیفرنیاست، شدت بالایی دارد و لازم است که به سرعت تدبیری اندیشیده شود. البته نمی‌دانم در این کشور ظرفیت و پتانسیل چنین اقدامی وجود دارد یا نه.

اشک‌تراب: مشکل کم‌آبی تنها مربوط به ایران یا کالیفرنیا نمی‌شود. این مبحث تقریباً به یک معضل جهانی تبدیل شده. به عنوان مثال، حتی مالزی که ۹۰ اینچ در سال بارندگی دارد، به مرز بحران رسیده است. به هر ترتیب من فکر می‌کنم که مشکل آب در ایران، از کالیفرنیا بدتر و شدیدتر بوده و مسائلی که در اینجا به چشم می‌خورد، در آنجا کمتر است. آمارهایی که از برداشت آب‌های زیرزمینی ایران شنیده می‌شود، به مراتب نگران‌کننده‌تر و وحشتناک‌تر است. این در حالی اتفاق افتاده که شمال کالیفرنیا با وجود پشت سر گذاشتن پنج سال خشکسالی متداول و بارندگی متوسط ۱۴ تا ۱۵ اینچ به صورت سالانه، وضعیت آب‌های زیرزمینی‌اش به این حد آشفته و بی‌برنامه نیست. زیرا طبق طرح‌ها و پروژه‌هایی که در آن سرزمین تعریف کرده‌ایم، مقدار از دست رفته آب را دوباره به منابع زیرزمینی برمی‌گردانیم. بنابراین هرطور شده میزان آنها را در حد استاندارد نگه می‌داریم. البته شاید مرکز ایالت، به دلیل ماهیت کشاورزی که دارد، در چند سال اخیر برای برخی مناطق تا ۱۰ فوت هم افت کرده باشد، اما مانند ایران نیست که سال‌های سال بیلان منفی این منابع اتفاق بیفتد و هیچ تدبیری برای جبران آن اندیشیده نشود.

مهران: شاید در جنوب کالیفرنیا مناطقی باشند که زمین آنها ۱۵ تا ۱۸ فوت نشست کرده، اما این نشست‌ها سطح زیادی را در بر نمی‌گیرد. به عنوان مثال، اگر چه در ناحیه‌ای سه در هشت کیلومتر در منطقه لانگ‌بیچ، زمین حدود ۱۸ فوت نشست داشته، اما نمی‌توان این قسمت را به تمام ایالت تعمیم داد. آمار و ارقامی که در چند روز اخیر درباره ایران به گوشم می‌خورد، وضعیت بسیار نگران‌کننده‌ای را القا می‌کند. این آمارها بیش از ۹۰ درصد مصرف آب را در کشاورزی می‌دانند که اتفاقا راندمان بسیار پایینی نیز دارد. علاوه بر آن تعریق و تبخیر آب در اینجا بالاست. اما نکته مهمی که باید به آن توجه کرد، این است که مقدار کل آبی که در ایران نازل می‌شود، تغییر فاحشی نسبت به دوران حاصلخیزی نداشته است. یعنی نمی‌توان تقصیرها را به گردن تغییرات اقلیمی و رژیم بارش‌ها انداخت و مثلا ادعا کرد که ۳۰ درصد میزان بارش‌ها کاهش یافته است؛ بنابراین چیزی که خیلی به چشم می‌آید، توزیع آب در مقایسه با تراکم و افزایش جمعیت است. چراکه این موضوع اثر منفی زیادی داشته. زیرا در عرض ۳۰ سال جمعیت کشور دو برابر شده و اما تغییری در توزیع، کنترل و پخش آب صورت نگرفته. دیگر اینکه رفتار مردم هم عوض شده است. مثلاً اگر چند سال پیش هفته‌ای یکبار دوش می‌گرفتند، اکنون هر روز و شاید هم دوبار در روز دوش می‌گیرند. نقش این موارد را نمی‌توان نادیده گرفت.

عمادی: خشک شدن دریاچه‌های مختلف در شمال و جنوب ایران نشان از این دارد که دیگر موضوع آب از مرز بحران گذشته و باید هرچه سریع‌تر در این ارتباط فکری اساسی کرد. اکنون ۵۰ شهر کشور بحران آب آشامیدنی دارند و ۳۰۰ شهر دیگر تا مرز بحرانی پیش رفته‌اند. این در حالی است که تعداد قابل توجهی از روستاها نیز با تانکر آبرسانی می‌شود. شش سال است که تنش‌های اجتماعی بر سر آب آغاز شده و همین هفته گذشته اتفاقی که در بلداجی افتاد و حتی کشته هم داد، مصداقی بر این ادعا است. به هر روی درست است که تمام علت‌ها در خشکسالی خلاصه نمی‌شود، اما آمارها نشان می‌دهند که معدل دمای ایران بین ۱,۳ تا ۱.۷ درجه بالاتر رفته است. متأسفانه هریک درجه، ۱۸ درصد تبخیر آب را افزایش می‌دهد؛ بنابراین ما در حال حاضر حدود ۲۳ درصد تبخیر بیشتر نسبت به سال‌های گذشته داریم؛ به عبارتی ۲۳ درصد آب در دسترس ما بیشتر از بین می‌رود، اما تغییر رژیم بارش‌ها جای بحث دارد و یکی از دلایل مطرح شده محسوب می‌شود. اما چون ما مانند کالیفرنیا نیستیم که با دقت رکورد بارش سالانه را تخمین بزنیم، بنابراین نمی‌توان گفت که دقیقاً، وارد خشکسالی شده‌ایم یا نه. از این منظر اختلاف نظر زیاد است. نداشتن الگوی دقیق درباره اندازه‌گیری مقدار نزولات آسمانی در ۳۰ سال گذشته، کارشناسان را سردرگم کرده است. اما گرم شدن کره زمین چیزی است که سازمان‌های جهانی روی آن صحه گذاشته و اکنون گرم‌ترین نقطه جهان در ایران و منطقه آبادان قرار دارد. همانطور که دکتر مهران عنوان کرد، جمعیت ایران طی سه دهه گذشته دو برابر شده و از طرفی نسبت و توازن جمعیت روستایی به هم خورده و حالتی معکوس به خود گرفته است. تا قبل از انقلاب، ۷۰ درصد تراکم جمعیت در روستاها متمرکز بود، اما اکنون وضعیت برعکس شده و این توازن به هم خورده. وقتی جمعیت شهر، از پتانسیلی که دارد، بیشتر شد الگوی مصرف تغییر می‌کند، تقاضا برای آب آشامیدنی بالا می‌رود. علاوه بر آنها به طور میانگین، روزانه ۲۰۰ لیتر آب برای شست‌وشو و… استفاده می‌شود.

بهمن شیخ

با شرایطی که توضیح دادید، اکنون به‌نظر شما راه‌حل‌های برون‌رفت از بحران حاضر چه می‌تواند باشد؟

شیخ: خوشبختانه راه‌حل‌های بسیار ساده‌ای وجود دارد؛ هم برای روستاییان و کشاورزان و هم برای شهری‌ها. مثلاً ما در تهران دیدیم که فضای سبز خیابان‌ها را در گرمای ظهر آبیاری می‌کنند، واقعا تاسف خوردیم. اینها باید در شب و بعد از غروب آبیاری شوند. یا رواج کشاورزی غرقابی در برخی مزارع که دارای کمترین راندمان است، می‌تواند به روش‌های نوین آبرسانی تبدیل شود. رعایت همین اصول کوچک، در کاهش مصرف آب، تأثیری فوق‌العاده خواهد داشت.

مهران: البته الگوی کشت محصولات هم باید تغییر کند. مثلاً باید دید که برای یک کیلوگرم گندم چقدر آب مصرف می‌شود یا برای توت‌فرنگی چقدر و همینطور تا آخر. آنگاه برنامه‌ریزی برای مصرف باید بر اساس همین الگو تدوین شود. اگر با یک الگوی خاص، به جایی رسیده‌ایم که اکنون هستیم، می‌توانیم با یک الگوی جدید به جایگاه دیگری برسیم. هرچند این امر یک شبه محقق نمی‌شود و نیاز به راهنمایی و آموزش دارد تا طی زمان و به صورت تدریجی به نتیجه برسد.

عمادی: آب در سه شاخه اصلی مصرف می‌شود. یکی محیط‌ زیست مثل دریاچه‌ها تالاب‌ها و غیره برای زنده ماندن محیط، دوم کشاورزی و سوم آب مصرفی در شهرها، آشامیدنی و صنعت است. در کشوری مانند ایران که دغدغه حفظ استقلال را در اولویت قرار داده و بحث خودکفایی را مطرح می‌کند، باید کشاورزی قدرتمندی داشته باشد تا بتواند غذای مردم را تامین کند. اما کشاورزی بدون آب امکان‌پذیر نیست. در عین حال توقع‌ها از این بخش بالاست و دولت انتظار دارد که سالی میلیاردها دلار پسته و خرما و زعفران و غیره به کشورهای مختلف صادر شود. این توقع با واقعیت‌ها هم‌خوانی ندارد. زیرا وقتی آب نباشد، غذا هم نخواهد بود. اکنون حساسیت بیشتر دولت‌ها روی آب شهر و آشامیدنی است. از این نقطه، خط سیاسی بحث آب آغاز می‌شود. زیرا شهری‌ها با در دست داشتن بیشترین رای، تأثیرگذاری غیرقابل انکاری در سرنوشت و قدرت سیاسی آینده کشور دارند. اما روستایی‌ها صدایی ندارند و اگر نارضایتی هم داشته باشند، با یکدیگر درگیر می‌شوند نه با حکومت. در چنین شرایطی و با توجه به اولویت‌ها بر کشاورزی فشار آورده و از آن می‌خواهند که در مصرف آب صرفه‌جویی کند تا شهرها بی‌آب نمانند. این در حالی است که همزمان، انتظار می‌رود که کشاورزان با تولیدات خود، امنیت غذایی کشور را حفظ کنند. در چنین شرایطی، کشاورز، تحت فشارهای گوناگون، زمینش را رها و به شهر پناهنده می‌شود. البته بحث‌های زیست‌محیطی را نیز نباید فراموش کرد. زیرا به دلیل خشکی بیشتر مناطق، اکثر روستاییان از روستاها مهاجرت می‌کنند. درست مانند آنچه که برای اطراف دریاچه پریشان یا بختگان افتاد و الگوی زندگی را به هم ریخت که در این جریان، کل زراعت نیز از بین رفت.

این رفتار ناعادلانه در مقوله سدسازی هم به چشم می‌خورد؛ چراکه بیشتر آنها با نام کشاورزی ساخته شد، اما به بخش صنعت یا بخش خانگی یعنی آب آشامیدنی راه یافت. البته باید پذیرفت که آمار واحدی در حوزه‌های مختلف اقتصاد ایران وجود ندارد. به‌عنوان مثال، وزیر نیرو معتقد است که بیش از ۹۰ درصد آب به زمین‌های کشاورزی می‌رود، اما مسئولان وزارت جهاد کشاورزی این آمار را قبول نداشته و می‌گویند که مصرف در این حوزه، حدود ۷۵ درصد است. پرسش اینجا است که رویه واحدی در برخورد با مصرف بی‌رویه مشاهده نمی‌شود، تجارب شما در این زمینه در کالیفرنیا چیست؟

اشک‌تراب: در کالیفرنیا کانال‌هایی به نام "دلتا" کشیده شده که آب را از کوهستان‌های شمال به جنوب و مرکز می‌برد. دلارهای هنگفتی برای این منظور خرج شد و قسمت مرکزی که به کشاورزی اختصاص یافته بود، رشد قابل توجهی پیدا کرد. اما به موازات همین رشد به دلیل پرداخت بیشتر مالیات، درآمدزایی بیشتری هم نصیب دولت کردند. به طوری که ظرف مدت ۱۵ تا ۲۰ سال، این سرمایه‌گذاری به دولت برگشت. بنابراین در ایران هم هیچ اشکالی ندارد که سد ساخته شود و صنعت یا کشاورزی را سیراب کند. اگر این مساله برای دولت سودآور باشد، اتفاق خوبی است. ولی اگر مثلا صنعت از پرداخت مالیات طفره رود و سود آن تنها به جیب چند نفر خاص سرازیر شود، این مشکل‌زاست و توجیهی نمی‌توان برای آن یافت. بنابراین اختلاف درباره درصد مصرف آب برای بخش‌های مختلف، اصلا مهم نیست و حتی اگر ۹۹ درصد آب هم برای کشاورزی صرف شود، باید خروجی و بازده آن را آنالیز کرد و بر اساس آن میزان بازدهی را سنجید. باید دید که آیا این آب را می‌توان برای بحران ذخیره کرد؟ یا آن را در تولید هندوانه مصرف می‌کنیم و محصول نهایی را به کشورهای حاشیه خلیج فارس می‌فرستیم؟ به نظر من، در موقعیت کنونی ایران، شهرها، کشاورزان و صنعت هر سه باید اقدام به صرفه‌جویی کنند. زمانی در کالیفرنیا مردم می‌گفتند ۸۰ درصد آب را کشاورزان می‌برند. بنابراین صرفه‌جویی یک درصدی آنها مشکل را حل کرد و دیگر نیازی به اقدام دیگر شهرها نبود، اما اکنون فشار از طرف دولت برای کاهش مصرف، روی همه بخش‌هاست و صرفه‌جویی ۱۵ درصدی برای کشاورزان و ۲۰ درصدی برای شهرها تعیین شده است. یعنی تکلیف مشخص شده و با بازی‌های آماری به جان هم نمی‌افتند. اگر هر منطقه‌ای نتوانست به هدف مورد نظر دست پیدا کند، دولت حمایت خود را از آن بخش برمی‌دارد. این اتفاق در سانفرانسیسکو افتاد؛ چون مردم شهر نتوانستند به خواست مطلوب برنامه‌ریزی شده دست یابند، دولت درباره آب از آنان حمایتی نکرد، دولت محلی به هیچ عنوان شوخی ندارد و با جدیت تمام آن را دنبال می‌کند.

مهران: نکته اینجاست که در آمریکا رابطه بسیار نزدیکی بین دولت و مردم وجود دارد. آنها به‌گونه‌ای کارها را پیش می‌برند که همه برنامه‌ها را با هم تنظیم کنند. به عنوان مثال، در جنوب کالیفرنیا که بنده هم در آنجا ساکن هستم، از طرف دولت دستور آمده که منطقه شما باید در سال ۲۰۱۶ در مقایسه با سال ۲۰۱۳ مصرف آب را تا ۲۵ درصد کاهش دهد. چند محله در اعمال این دستورالعمل، کوتاهی کردند؛ بنابراین بعد از مدتی هشدار دادند که اگر روند مصرف آب در این منطقه کاهش نیابد، شرکت توزیع‌کننده را مجبور می‌کنند که دیگر آب به این بخش ندهد.

عمادی: رابطه دولت و جامعه در کشورهایی مانند آمریکا بسیار قوی و بر مبنای اعتماد است، اما بیشتر کشورهای جهان سومی مثل ایران، مردم با بدبینی به تبلیغات صرفه‌جویی آب در رسانه‌ها می‌نگرند و در اذهان آنها این پرسش مطرح می‌شود که دلیل این درخواست از طرف دولت چیست؟ قضاوت آنها این است که حتما دولت می‌خواهد آب صرفه‌جویی شده را در جای دیگری به نفع خود مصرف و یا صادر کند. برخی مردم حتی به لجبازی هم می‌افتند. از طرفی، یک بحث جدی در خصوص آب، تنظیم و هارمونی قوی است. ما تا حاکمیت در آب نداشته باشیم، نمی‌توانیم از بحران عبور کنیم. مثلا بحث استفاده از فاضلاب شهری، مساله‌ای است که از جانب این استادان در همایش‌ها مطرح می‌شود. بر این اساس، ما در تهران حدود ۱۳ میلیون نفر جمعیت داریم. آبی که از تهران خارج می‌شود، میلیون‌ها مترمکعب است. در حالی که میلیاردها تومان خرج کانال‌کشی فاضلاب شده، اما برای بازیافت آب هیچ چاره‌ای اندیشیده نمی‌شود. حتی لوله‌کشی آب آشامیدنی و شست‌وشو از هم جدا نیست. آن وقت افتخار هم می‌کنیم که تهران آب لوله‌کشی دارد. در صورتی که این ذلت است. آب بازیافت شده از فاضلاب‌ها می‌تواند برای کشاورزی مصرف شود. در حالی که رسانه‌ها همیشه این موج منفی را به جامعه القا می‌کنند که آب فاضلاب نباید به زمین‌های کشاورزی برود و برای این موضوع هم آبیاری سبزیجات آلوده جنوب تهران را به رخ می‌کشند؛ اما از سال ۱۹۶۰ برخی کشورها روی این قضیه کار کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که استفاده از این آب در کشاورزی حتی برای سبزیجات، هیچ مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ به شرطی که یک سری اصول بهداشتی رعایت شود که کار سختی هم نیست. ولی هیچ کس در ایران برای استفاده از آب بازیافتی فاضلاب، برنامه ندارد. آنگاه که وضعیت به بحران می‌رسد، می‌گویند برویم از خلیج فارس یا خزر آب منتقل کنیم. در این میان هم بحث شیرین کردن آب دریا مطرح می‌شود که شرکت‌های خارجی برای آن صف کشیده‌اند و میلیاردها دلار پشت آن خوابیده است. البته تقریباً همان کسانی که دیروز سنگ سدسازی را به سینه می‌زدند، امروز داعیه دار انتقال آب شده‌اند.

وضعیت حاکمیت آب در کالیفرنیا چگونه است؟

اشک‌تراب: این موضوع در ایالت کالیفرنیا هم بسیار اهمیت دارد. کما اینکه برخی مواقع بر سر آن اختلاف هم پیش می‌آید. به هر ترتیب، در استانی که ما سکونت داریم، تمام آب مصرفی زیر نظر سازمان آب منطقه است. دولت از تمام استان‌ها برای میزان صرفه‌جویی نظرخواهی و سپس با کنار هم چیدن واقعیت‌ها مقدار صرفه‌جویی برای هر منطقه را اعلام کرده است. مسئولان استانی هم در اجرای آن دخیل هستند. الان استفاده از آب بازیافتی برای کشاورزی و فضای سبز به یک اصل تبدیل شده و همه در این امر همکاری می‌کنند. البته چون نمک این آب حدود ۷۰۰ واحد بود، می‌توانست با نفوذ به زیر زمین، سفره‌ها را با مشکل مواجه کند. زیرا حد استاندارد نمک برای سفره‌ها ۲۰۰ تا ۲۵۰ است. به همین دلیل با روش‌های هوشمندانه نمک آن را تقلیل داده و به اندازه‌ای رساندیم که بالانس آب‌های زیرزمینی را به هم نریزد. به هر حال، حاکمیت در آنجا بسیار قوی عمل کرده و هیچ وقت به خاطر یک کشاورز، حاضر به حفر چاه یا برداشت غیرمجاز نیست.

مهران: در مورد بسیاری از آب‌های زیرزمینی کالیفرنیا، از ۴۰ یا ۵۰ سال گذشته متولیان آب تصمیم گرفته‌اند که بهره‌برداری هر کسی چه مقدار می‌تواند باشد. تغییر این الگوها به راحتی امکان‌پذیر نیست مگر در موارد خاص. اما قوانین جدیدی که اخیرا در این ایالت وضع شده، برداشت از سفره‌ها را به شدت سخت‌گیرانه‌تر کرده و با قدرت تمام آن از سوی دولت محلی پیگیری می‌شود. مردم هم به این قوانین احترام می‌گذارند.

شیخ: رابطه دولت و مردم بسیار مهم است. چراکه اگر این رابطه بر مبنای اعتماد و اطمینان نباشد، نمی‌توان کاری از پیش برد. وقتی چنین خلأیی در میان باشد، همه نهادها تقصیرها را به گردن دیگری می‌اندازند و کسی اقدامی جدی در خصوص صرفه‌جویی انجام نمی‌دهد.

محسن مهران

نقش NGOها در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید و این تشکل‌ها در مقایسه با همتایان خارجی، به چه طریقی عمل می‌کنند؟

مهران: اکنون قوانین مربوط به سفره‌ها، میزان برداشت و غیره که به تازگی در کالیفرنیا وضع شده، توسط همین تشکل‌ها بسط و گسترش پیدا کرده و همه‌گیر می‌شود. به طوری که هر هفته از جاهای مختلف برای ما ایمیل‌هایی فرستاده می‌شود که مثلا در فلان مکان، همایشی برای تفسیر قوانین جدید برگزار خواهد شد و از این طریق دست‌اندرکاران را به شرکت در آن دعوت می‌کنند. یعنی نقش مشاوره‌ای و اطلاع‌رسانی آنها بسیار قوی است.

محمدحسین عمادی

عمادی: البته این گروه‌ها در ایران هم هستند، اما بسیار ضعیف عمل می‌کنند؛ در حالی که اگر فرهنگ همکاری وجود داشته باشد، چنین مشکلی پیش نخواهد آمد و مردم عادی هم جزوی از تشکل شده و به اسراف‌کاران تذکر می‌دهند.

شیخ: انجمنی در کالیفرنیا وجود دارد که در سال‌های اخیر، میلیون‌ها دلار به مراکز تحقیقاتی و دانشگاه‌ها پرداخت کرده تا درباره استفاده از آب بازیافتی، پژوهش کنند. اینکه آیا این آب می‌تواند به قدری سالم باشد که بتواند جایگزین آب آشامیدنی باشد، یا نه. خروجی تحقیقات، برای گروه‌هایی ارسال می‌شود که در قانون‌گذاری جامعه موثر هستند. یعنی یک بخش غیردولتی به دانشگاه پول می‌دهد تا با تحقیق مستند ثابت کند که آب فاضلاب قابل استفاده است؛ بنابراین توهم مضر بودن آن به این شکل از بین خواهد رفت.

عمادی: به‌نظر می‌رسد به خاطر تبلیغات منفی که در ایران علیه استفاده از آب بازیافتی در رسانه‌ها برای جذب مخاطب ایجاد شده، حداقل ۲۰ سال زمان نیاز داریم تا به نقطه‌ای برسیم که مردم قبول کنند استفاده از آب بازیافتی فاضلاب برای کشاورزی مضر نیست. چه برسد به اینکه بخواهیم برای بهره‌برداری از این آب در امر آشامیدن تبلیغ کنیم. چون روابط سالم، قوی و قابل اعتمادی بین مردم، دولت و تشکل‌ها وجود ندارد. علاوه بر آن، برای آب در ایران یک متولی مشخصی تعریف نشده تا سلسله مراتب و طبقه‌بندی تصمیم‌گیری‌ها بر محوریت آن صورت پذیرد. وقتی اینگونه باشد، روابط براساس اطمینان نیست و دست و پای اجرا و وضع قوانین جدید بسته می‌شود. پس ابعاد اجتماعی، حقوقی و سیاسی از اینجا شروع می‌شود. اینکه در ایران فقط آب را تکنولوژیک می‌بینند، برخاسته از همین طرز تلقی نادرست است. چند وقت پیش برخی رسانه‌ها سوژه گوی‌های شناور روی آب سدها را به چنان بحث داغی تبدیل کرده بودند که تمام مشکلات مهم دیگر تحت‌الشعاع قرار گرفته بود، به‌گونه‌ای که برخی فکر می‌کردند که دیگر مسئله تبخیر آب با به‌کارگیری گوی‌های مذکور به‌طور کامل حل شده است. در صورتی که این توپ‌های سیاه اصلاً ربطی به جلوگیری از تبخیر ندارد. بنابراین قبل از تکنولوژی، مدیریت، هماهنگی و حاکمیت آب نقش تعیین‌کننده دارند؛ چیزی که در ایران کمتر به چشم می‌خورد. به عنوان مثال، بهره‌برداری از تمام چاه‌های غیرمجازی را که از سال ۶۲ به بعد در ایران احداث شد، در دو دولت قبل، آزاد گذاشتند. یا اصولی که بر قیمت‌گذاری قنات در گذشته‌ها برقرار بود و از زمین کشاورزی ارزش بسیار بالاتری داشت، کنار گذاشته شد و در عین حال، تنها به مردم نهیب می‌زنند که آب کمتر مصرف کنند. در صورتی که عزم جدی برای آموزش در این زمینه هم پیدا نمی‌شود.

دولت در حیطه آموزش، چه نقشی می‌تواند داشته باشد و چه هزینه‌هایی را باید بپردازد؟

اشک‌تراب: در کالیفرنیا دولت هزینه سنگینی می‌کند تا مثلاً سرشیر یا دوش حمام خانه‌ها را برای جلوگیری از هدررفت آب تعویض کند.

مردم از نقش دانشگاه‌ها به‌عنوان مراجع علمی، در تأیید این دست از امور تا چه اندازه بهره می‌برند و دانشگاه در این زمینه‌ها از چه استقلال رأیی برخوردار است؟

اشک‌تراب: مردم به این فرهنگ رسیده‌اند که باید نتایج علمی را جدی بگیرند؛ بنابراین دانشگا‌های آمریکا حرف آخر را می‌زنند و در مقام اول اعتماد قرار دارند. هرچند در آن کشور نیز مجاب کردن مردم برای استفاده از آب فاضلاب، کار بسیار دشواری بود، اما وقتی دانشگاه‌ها در ابتدای امر آن را تایید کرده و سپس پزشکان بر این موضوع صحه گذاشتند، دست آخر هم رسانه‌های گروهی به انتشار یافته‌های علمی پرداختند، کم‌کم نگاه‌ها نسبت به این مسئله تغییر کرد.

مهران: آکادمی علوم آمریکا هر سال حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ مطالعه را در مسائل و شاخه‌های مختلف علمی در دستور کار قرار می‌دهد. برای هر مطالعه، بین ۱۰ تا ۲۰ کارشناس تعیین می‌کنند. شاید بیش از ۹۰ درصد این کارشناسان از استادان دانشگاه باشند. یعنی مقام یک فرد دانشگاهی، در بالاترین درجه قرار می‌گیرد. این الگو از ۲۰۰ سال پیش در آمریکا اجرا شده و یکی از علت‌های موفقیت و پیشرفت آن محسوب می‌شود؛ بنابراین تا مردم ایران به دانشگاهیان و پزشکان اعتماد نداشته باشند، نمی‌توان در فرهنگسازی مسائلی مانند آب بازیافتی، موفق بود.