مشکل یا بحران آب، کدام یک؟

كاوه مدني، متخصص مديريت آب و محيط زيست:

افزایش حاشیه‌نشینی در کلانشهرها و شهرهای بزرگ در نتیجه روی آوردن مردم به شهرنشینی است، در واقع همه اینها مانند زنجیر به هم متصل‌اند، ‌مشکلات ایجاد شده در منابع آب، ‌ایجاد مشکلات و مساله در کشاورزی می‌کند، ‌کشاورز زمینش را رها می‌کند و برای تامین معیشتش، ‌به ناچار به شهرها رومی‌آورد، ‌شهرهایی که هزینه زندگی در آنها، ‌اجازه ورود روستایی را نمی‌دهد و حاشیه‌نشینی توسعه می‌یابد.

 مدنی که همان دانشمند جوان علوم زمین سال گذشته است، ‌در سخنانش تاکید دارد که باید تعریفی برای بحران قایل شویم، ‌تعریفی که مشکل را از بحران جدا کند، ‌آنقدر که مساله‌ای که تنها در حد یک مشکل است به نام بحران ننامیم تا از حساسیتش هم کاسته نشود. بحرانی که سال‌ها به درازا بکشد، ‌دیگر بحران نامیده نمی‌شود. کالیفرنیایی که خشکسالی صدساله داشت، ‌از مشکل آبش به نام بحران نام نمی‌برد، ما که جای خود داریم. او بر این باور است که تا ریشه مشکلات منابع آب‌مان رو نشود و بر سر آن به توافق نرسیم، ‌معالجه و درمانش کار خطرناکی است.

مدنی در ادامه سخنانش با اشاره‌ای ضمنی به نظریه بازی‌ها می‌گوید: «یکی از مسائل مهم در حل مناقشات این است که روایت ذی نفعان و طرفین دعوا را بشنویم، ‌زمانی که اجماعی بر سر حل مشکلات و شناسایی ریشه‌هایش نباشد، ‌قابل حل نخواهد بود. ما عادت کرده‌ایم که فقط سازمان‌های متولی را محکوم کنیم، در حالی که اگر سامانه‌های آبی را بشناسیم، ‌متوجه می‌شویم که نمی‌توان این سامانه را از سامانه غذایی و اجتماعی جدا کرد. موضوعی چون افزایش جمعیت، یکی از این موارد است که باید با بررسی دقیق این رویکرد در شرایط کنونی جامعه که سرانه آب موجود دارد کمتر و کمتر می‌شود، ‌هنوز در خاورمیانه به دنبال تولید غذاییم در حالی که تولید غذا در این منطقه دیگر توجیه پذیر نیست»

تعطیل شدن کشاورزی، ‌بحثی دیگر در زمینه مدیریت منابع آب است، بحثی که از نگاه این کارشناس، با نگاه صفر و صدی پیش نمی‌رود. رسیدن به خودکفایی در منطقه‌ای چون خاورمیانه و ایران، امری است که در شرایط نرمال دور از جنگ و تحریم، ‌غیرمنطقی است. در اینکه کشاورزی باید کوچک شود و بهره وری‌اش بالا برود، ‌شکی نیست اما این مساله با مقایسه شاخص‌های جهانی شکل دیگری به خود می‌گیرد. میزان کشاورزی دیم در جهان ۶٠ درصد و کشاورزی آبی ۴٠ درصد است، ‌در حالی که در کشور ما دیم تنها ١١ درصد و کشاورزی آبی ٨٩ درصد است. البته باید این را هم درنظر داشت که میانگین بارندگی در کشور ما هم یک سوم جهانی است.
او همچنین در خصوص لزوم صرفه جویی آب شرب در کنار کشاورزی گفت: «‌قیمت تمام شده آب شرب و کشاورزی هم با هم قابل قیاس نیست و این ما را به اینجا می‌رساند که اینکه می‌گویند به خاطر سهم مصرف آب در بخش کشاورزی در کشور که ٩٠ درصد است، صرفه‌جویی در شرب، ‌محلی از اعراب ندارد، ‌حرف درستی نیست. اگر صرفه‌جویی در بخش کشاورزی هم صورت گیرد، ‌به بخش شرب تعلق نمی‌گیرد و باید در صنعت تخصیص داده شود. پایین بودن عدد مصرف آب شرب نباید موجب بی‌مسوولیتی شهروندان در مصرف آب شهری شود»
مدنی در خصوص بحث تغییر اقلیم و تاثیرش بر خشکسالی گفت: «همیشه تاثیر تغییر اقلیم، ‌خشکسالی نیست، خیلی مواقع پرآبی است. آنچه در کشور ما مشهود است، ‌خشکسالی اقتصادی، اجتماعی است، ‌ما شاید زیاد آب نداشته باشیم، ‌اما به اندازه کافی آب داریم، ‌در واقع فقر آبی نداریم، ‌ورشکستگی آبی داریم. عطش توسعه و فقدان آمایش سرزمین، ما را به جایی رسانده که باید بگویم ایجاد فاجعه‌ای چون ارومیه برای ما لازم بود، تا به چنین فجایعی نمی‌رسیدیم، ‌نمی‌فهمیدیم چه بر سر منابع آبی‌مان آورده‌ایم. منابع آبی ما بیمار است، ‌بیمار ما، اوضاعش خوب نیست، ‌همیشه برای اصلاح سیستم‌ها، ‌دیر است، ‌اما خیلی دیر نیست، ‌باید کاری کنیم که اوضاع از این بدتر نشود»

روزنامه اعتماد