قنات، مظهر مشارکت و مدیریت


"قنات" شاهرگ حیات در کویر است؛ چنانچه بدون تصور فناوری "قنات"، تصور زندگانی در طبیعت خشک و خشن کویر نیز محال می نماید. "قنات" یک فناوری همسو با طبیعت است که بدون صرف هر نوع انرژی و ایجاد عوارض و آلودگی از سویی و نیز بدون فشار و تخریب منابع محدود و پرارزش، آب، این مایه حیات را از مناطق کوهستانی حاشیه کویرها به دشت های مستعد کشت و کار می رساند

درست به همین دلیل می توان از "قنات" به عنوان محور تعادل تاریخی منابع آبی در مناطق کم آبی چون کویر مرکزی ایران سخن گفت. این تعادل تاریخی، طبیعی و دیرپای، امکان زندگی و رشد و رفاه را برای هزاران سال در کویری چون یزد فراهم ساخته است. نیاکان ما به بهره بردای از قنات نه تنها مایه حیات خود را تأمین نموده اند بلکه با الهام و الگو از طبیعت و هدایت و مدیریت باد و آب در معماری و شهرسازی، طبیعت گرم و خشک را نیز به مدد این فناوری، متعادل و مرطوب ساخته اند.

"قنات" یک نظام کاملاً کارآمد، مردمی و پاسخگوست. گذشتگان توانسته اند با مدیریت فنی و کاملا حرفه ای و البته صد در صد مردمی و مشارکتی قنوات، به عنوان سازه بزرگ و پیچیده که در قالب شبکه ای بزرگ، منسجم و منظم، دشت های مرکزی ایران را مشروب می ساخته است، این فناوری را به صورتی کارآمد و بهره ور در خدمت نیازهای اساسی و حیاتی خویش درآورند.

بدون اغراق، "قنات" چه از نظر سازه ای و تکنولوژی ساخت و چه از نظر نظام مدیریت و مالکیت یک شاهکار بسیار بزرگ بشری است. تشخیص منابع زیر زمینی آب، حفر ده ها کیلومتر تونل در زیر زمین با جهت یابی های بسیار دقیق و در لایه های مختلف، تکنیک ساخت گوراب ها و بنداب ها، پیش بینی تاسیسات جانبی نظیر آب انبار، آسیاب و ... از عجایب فنی سازه پیچیده "قنات" است.

اما آنچه به نظر مهمتر و پیچیده تر می رسد، نظام مالکیت و مدیریت قنات است. تصور کنید در حدود یک قرن قبل در منطقه ای چون یزد صدها رشته قنات جاری بوده است در حالی که این شبکه گسترده و تاسیسات جانبی آن هیچ تداخلی نداشته است. تمامی این قنوات در بخش ها و حصه هایی بسیار کوچک به نام "جرعه" بین صدها مالک ریز و درشت از نسق بران، ملاکین، کشاورزان، موقوفات و ... تقسیم می شده است. (جالب است بدانید در منطقه یزد هر قنات شامل 2304 جرعه بوده است و هر جرعه، بسته به مدار گردش آب تقریباً بین 7 تا 11 دقیقه خواهد بود). هر کدام از مالکان معمولاً چندین قطعه زمین نقاط مختلفی از یک مزرعه داشته اند و از سوی دیگر در هر مزرعه، محصولات متفاوتی با نیازهای آبی مختلف کشت می شده است. به عنوان مثال دوره های آبیاری برای برخی محصولات سه روزه، شش روزه و یا دوازده روزه بوده است. تمام این نظام پیچیده تقسیم آب در یک مزرعه با مشارکت مستقیم و مؤثر مردم و کاملاً مستقل از نظامات حکومتی انجام می پذیرفته است. میراب ها، مستقیماً توسط مردم انتخاب شده و کاملاً مورد و وثوق و در دسترس بوده و البته حقوق خود را نیز از محل مداخل (درآمد) قنات در یافت می کرده اند. به بیان دیگر درآمد "میراب" ها مستقیماً از رونق یا رکود کشت و کار که متأثر از مدیریت آب نیز بوده است، تأثیر می گرفته است. کمتر قانون مدون و نوشته شده شده ای در این حوزه وجود داشته و "عرف" مناطق و سوابق و تجارب ملاک عمل بوده است. باور کردنی نیست که برای اداره تمامی این سیستم در صدها مزرعه و روستا در شهری چون یزد و یا دیگر جای ها، حتی به یک "دادگاه" نیازی وجود نداشته است. (البته حل اختلافات احتمالی نیز در فرآیندهایی مردمی و عرفی انجام می شده است)

وقتی به برخی از اسناد مربوط به قنوات نظیر مبایعه نامه ها، وقف نامه ها و ... مراجعه شود پیچیدگی شگفت آور شیوه تقسیم آب و زمین و تضمین حقوق مالکیتی بیشتر به چشم می خورد. و درست به همین دلیل "قنات" از هر جهت می تواند به عنوان نمونه و نماد مدیریت مردمی، مشارکتی، کارآمد و پاسخگو مطرح گردد.   

مردمی بودن نظام مدیریت قنوات از جمله نکات بسیار برجسته است و برای روزگار کنونی ما نیز درس های بزرگی در خود دارد. اداره شبکه بسیار بزرگ قنوات (که در واقع نظام تأمین آب شرب و کشاورزی مردم به حساب می آمده است) برای حاکمان دولتی هیچ هزینه و معونه ای نداشته است. مردم خود را موظف به تأمین آب مورد نیازشان می دانسته اند (این تصور اساسی و بنیادین امروزه کاملاً بر عکس شده است). همگرایی و هم افزایی توانمندی های مردمی، نیروی بسیار بزرگتر از دارایی های دولتی فراهم آورده و در قالب نظامی کاملاً مشارکتی و مبتنی بر مقتضیات منطقه ای و یا به عبارت دیگر "بومی" امکان احداث و مدیریت کارآمد سازه های آبی را در طول هزاران سال فراهم ساخته است.

نسل کنونی، در حدود نیم قرن با استفاده بی مهار از ابزارهای جدید فناوری و برداشت ویرانگر از سینه مهربان زمین، دانش و فناوری بومی استحصال و مدیریت منابع محدود آبی را یکسره به سخره گرفته و به فراموشی سپرده است. غافل از اینکه ناسازگاری با طبیعت یعنی بر شاخ نشستن و بن بریدن.

"قنات" که برای هزاران سال حیات و تمدن را در فلات مرکزی ایران روشن پرفروغ نگاه داشته است، امروز ضعیف و فرتوت شده و در زیر آوار فرآورده های فناوری جدید به سختی تنفس می کند و همچنانکه دانش بومی ساخت این سازه عظیم رو به فراموشی است نظام حکمرانی و فرهنگ مشارکت و مدیریت آن نیز مشرف به موت است.

اما با تمامی این بی مهری ها قنات هنوز زنده است و سخاوتمندانه برای رفع عطش کویر مهیاست. امکان احیای قنوات باید با جدیت و فوریت بررسی گردد چراکه احیای قنوات، آرزویی محال یا میان تهی نیست، یک ضرورت عینی است.

 

علی اکبر قیومی ابرقویی

(مدیر مرکز توسعه فناوری آب، وابسته به پارک علم و فناوری یزد)