حوزه آب درگیر مناقشه اعداد


محمد فاضلی با اعلام پنهان‌کاری عمدی در داده‌ها و اطلاعات بخش آب اعلام کرد

 

اطلاعات شفافی در زمینه مدیریت منابع آب و اعتباراتی که صرف نظام تدبیر آب در کشور می‌شود، وجود ندارد. محمد فاضلی معاون پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری بر این باور است که نبود این اطلاعات شفاف سبب شده نظام تدبیر آب نتواند تصمیم درستی بگیرد، ضمن آنکه همواره بین دستگاه‌های مختلف در زمینه آمارها اختلاف‌نظر وجود داشته است. مشروح گفت‌وگوی با وی را در ادامه بخوانید.

***

نظرتان درباره صحت و سقم اعداد و ارقام اعلام شده در زمینه مصرف آب کشور در بخش‌های مختلف چیست؟

 

اعدادی که تاکنون اعلام شده‌اند، همگی محل مناقشه‌اند. وزارت جهاد کشاورزی با ادعای مطرح شده مبنی بر مصرف 90درصد آب در بخش کشاورزی مخالف بوده و این اعداد و ارقام را درست نمی‌داند. این تناقض هم بخشی از همان نقصان نظام تدبیر توسعه است که اعداد قابل اتکا و مورد اجماع ارائه نمی‌کند.

 

داده‌های منتشر شده (اعداد و ارقام) مخدوش، بر برنامه‌ریزی حوزه آب کشور چه تأثیر سوئی داشته است؟

 

اسنادی که وزارت نیرو منتشر کرده از جمله اسلایدهایی درباره طرح تعادل‌بخشی آب‌های زیرزمینی که در زمستان 1393 منتشر شده‌اند، نشان می‌دهد که بیشتر آب کشور در هر سه بخش کشاورزی، شرب و صنعت از منابع زیرزمینی تأمین می‌شود. نقشه‌ها هم نشان می‌دهند، سال‌هاست وضعیت منابع آب زیرزمینی در اکثر دشت‌های کشور بحرانی است. اسناد خود وزارت نیرو حاکی است به غیر ‌از خوزستان، وضعیت در بقیه مناطق نامتعادل و ناپایدار است. روندهای مخرب منابع آب زیرزمینی نیز تشدید شده است.

گفتم که یک سند منتشر شده توسط وزارت نیرو، تصریح می‌کند که عدم مطالعه تأثیرسدها بر منابع آب زیرزمینی، یکی از علل بروز وضع فعلی است. سوال از منظر سیاست‌گذاری این است: چه اصلاحی در فرآیند سیاست‌گذاری ایجاد شده که تضمین کند چنین خطاهایی تکرار نمی‌شود؟ اصلا مگر گزارشی درباره فرآیند سیاست‌گذاری منجر به بروز خطاها منتشر شده است؟ برخی در دی‌ماه 1394 گزارشی را درباره «ضرورت سدسازی در ایران و نقش سدها در مدیریت خشکسالی» منتشر کردند، ایرادی هم ندارد، بنویسند، اما چرا گزارش درباره فرآیندهای منجر به بروز خطاهای راهبردی در مدیریت منابع آب ارائه نمی‌کنند. در ضمن، به نظر شما سیستمی که سد می‌سازد و اثر آن بر منابع آب زیرزمینی را مطالعه نمی‌کند، قابل اعتماد است؟ سوال این است که چقدر از انرژی، اعتبارات و نیروی سازمانی صرف این مشکل شده و چقدر بر منابع آب سطحی و مدیریت سازه‌ای متمرکز شده است؟ 

جالب اینکه در گزارش وزارت نیرو تصریح شده که افراط در ساخت سدها و ملاحظه نکردن عواقب آن بر منابع آب زیرزمینی، یکی از علل مهم بر هم‌خوردن تعادل منابع آب زیرزمینی است. گفته‌های مقامات وزارت نیرو نشان می‌دهد، پس از 18 تا 23 برابر شدن اعتبارات طرح تعادل‌بخشی بودجه این طرح به حدود 350 میلیارد تومان رسیده است. اعتبارات پروژه‌های سدسازی را هم اعلام کردم. سوال مهم این است: سیستمی که مهندسان ادعا می‌کنند بسیار دقیق بوده و بر محاسبات متکی است، همچنین با شرکت‌های بزرگ مشاور جهانی برابری می‌کند، چگونه اجازه داده است بودجه‌ها به این شیوه نامتوازن توزیع شوند که لازم باشد به یکباره بودجه یک بخش 23 برابر شود؟

من و خیلی از افراد دیگر یک سوال مهم‌تر هم داریم. گزارش‌های روشن، سیاست‌پژوهانه، مبتنی بر فرآیند پژوهشی سیاست‌گذاری در حوزه آب، حاوی اعداد و ارقام قابل اتکا و مورد تأیید کارشناسان، که نشان دهند، این سیستم چه خطاهایی مرتکب شده است، اندازه خطاها چقدر بوده است، این خطاها هزینه‌اش برای ملت ایران چقدر بود و بسیاری سوالات دیگر، کجاست؟ خطر بزرگ این است که در شرایط فقدان چنین گزارش‌هایی، راه بر خطاهای آتی بسته نمی‌شود.

 

بودجه سدسازی در ایران سالانه چقدر است؟

 

مسئله اصلی برای من، ساخت سدها نیست بلکه نظام تدبیر توسعه است. نمی‌توان به صراحت درباره‌اش توضیح داد. اعتبارات صرف شده در سال‌های مختلف برای ساخت سد متفاوت است. براساس آنچه در جدول‌های بودجه آمده، متوسط مدت اجرای طرح‌های آبی در کشور به‌طور میانگین 13/5 سال است. یک پرسش وجود دارد و آن این است که در دنیا ساخت پروژه‌های آبی چقدر طول می‌کشد؟ سدسازان این رقم را با پروژه‌های دنیا مقایسه کرده و از خود دفاع کنند. اجرای برنامه‌های تأمین و عرضه آب در کشور 13/8 سال، برنامه توسعه منابع آب در حوضه‌های آبریز و رودخانه‌های مرزی و مشترک 12/4 سال، متوسط زمان ساخت سد 14 سال و آبرسانی بین‌حوضه‌ای و درون‌حوضه‌ای 13 سال طول می‌کشد. بنابراین، هر سال مقادیری برای پروژه‌های آبی در بودجه گنجانده می‌شود.

دنبال کردن این اعداد و ارقام، به علاوه در نظر گرفتن فاصله بین ارقام بودجه و تخصیص‌ها، در بازه‌های زمانی ذکرشده، کار بسیار دشواری است. برای مثال، بررسی‌های ما نشان می‌دهد اعتبار ساخت سد در سال 94، رقمی معادل 144 میلیون دلار بوده‌است. این اعتبارات در سال 89 یک میلیارد دلار، در 88 معادل 861 میلیون دلار و در سال 87 قریب به 669 میلیون دلار بوده‌است. البته در بودجه به صورت ریالی آمده، ولی آنها را به دلار تبدیل کرده‌ایم تا قابل مقایسه‌تر باشند. می‌بینید که ارقام متفاوتی است.

 

وضعیت توزیع بودجه برای مدیریت آب سطحی و زیرزمینی چگونه بوده‌است؟

 

اعتبارات سدسازی، ساخت شبکه و غیره که مدیریت آب سطحی را شامل می‌شود، جداگانه در بودجه درنظر گرفته می‌شود. 663 میلیون دلار درسال 89 برای شبکه آبیاری و زهکشی در نظر گرفته شده و در سال جاری بودجه این بخش 234 میلیون دلار بوده است. اعتبار طرح‌های آبرسانی بین حوضه‌ای در سال 89، معادل 602 میلیون دلار و در سال 94 تقریبا 278 میلیون دلار بوده‌است. می‌بینید که تفاوت‌های فاحشی وجود دارد. اما شما نمی‌توانید گزارشی بیابید که ابهام‌ها و سوالات‌تان را درباره هزینه‌های مدیریت سازه‌ای شفاف و کامل پاسخ دهند. ابهام اساسی همین است.

علاوه بر این اعتبارات، بودجه‌هایی هم برای مطالعه در نظر گرفته شده، اما نکته اینجاست که با وجود این بودجه‌ها اثر سدسازی بر آب زیرزمینی به قدر کفایت مطالعه نشده‌است. براساس اطلاعات استخراج شده از بودجه، طرح‌های مطالعاتی حوضه آب به‌طور متوسط 15 سال طول می‌کشد. رقمی حدود 147 میلیون دلار در سال 89، صرف تحقیقات منابع آب شده و در سال جاری این رقم به 103 میلیون دلار رسیده‌است. ساختاری که سالانه بیش از 100 میلیون دلار صرف مطالعاتش می‌کند، یک میلیارد دلار هزینه احداث سازه می‌پردازد، انتقال بین حوضه‌ای و غیره نیز اعتبارات جدا دارند، حتما باید گزارش‌های شفاف درباره عملکردش ارائه کند و به علاوه پذیرفته‌شده نیست که با این همه هزینه تحقیقات منابع آب بگوید اثر سدسازی روی منابع آب زیرزمینی مطالعه نشده است. آنچه اصلا پذیرفتنی نیست تکرار این عبارت است که «اشتباهاتی صورت گرفته است.»

اگر اعتبارات ساخت سد در سال 89 را در نظر بگیریم، با توجه به اینکه یک میلیارد و هفت میلیون دلار صرف سدسازی شده، ساخت شبکه آبیاری و زهکشی و کانالها 663 میلیون دلار هزینه داشته، اعتبارات طرح‌های آبرسانی بین‌حوضه‌ای در این سال 602 میلیون دلار بوده و مطالعات و اعتبارات مرتبط با آن در همین سال حدود 147 میلیون دلار بوده، جمعا حداقل حدود 2 میلیارد و 400 میلیون دلار در بخش آب هزینه شده‌است. مردم به‌عنوان یکی از حقوق برآمده از مردم‌سالاری، حق دارند بدانند این منابع چگونه هزینه شده‌اند، کدام شرکت‌ها آنها را هزینه کرده‌اند و خطاهای انجام‌شده توسط این منابع چیست.

 

در گذشته هزینه صرف شده برای مدیریت آب‌های زیرزمینی چقدر بوده‌است؟

 

گزارش‌های وزارت نیرو و رصد خبرهای رسانه‌ها نشان می‌دهد، بودجه طرح تعادل‌بخشی در دولت‌های قبلی بین 15 تا 20 میلیارد تومان بوده‌است. این اعتبارات با 23 برابر شدن به رقمی معادل 350 میلیارد تومان رسیده‌است. البته من گزارش روشنی درباره کل اعتبارات منابع آب زیرزمینی ندیده‌ام. این فقط در خصوص طرح تعادل‌بخشی است. این رقم در مقایسه با اعتبارات سدسازی و هزینه ایجاد کانال بسیار ناچیز است. ما آب را از زیرزمین به‌دست می‌آوریم اما پول خود را در روی زمین هزینه کرده‌ایم.

 

میزان تخصیص اعتبار در بخش آب کشاورزی در بودجه چگونه است؟

 

اعتبارات وزارت نیرو که بخش عمده آن صرف مدیریت آب سطحی می‌شود، هشت برابر بیشتر از اعتبارات فصل آب حوزه کشاورزی و منابع طبیعی به‌عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده آب کشور درسال 89 بوده ‌است. ارقام بودجه این را نشان می‌دهند. از آنجا که بودجه در سال‌های مختلف برای بخش‌های مختلف تقریبا به یکسان افزایش و کاهش می‌یابد (تقریبا) می‌شود، گفت این نسبت در سال‌های مختلف برقرار بوده است. این مسئله همان پرسش از کل نظام تدبیر آب کشور است. سوال این است: چرا درحالی‌که کشاورزی بزرگ‌ترین مصرف‌کننده آب کشور است و راهکار پایدارسازی مقبول در جهان، کاهش مصرف و مدیریت تقاضاست، هشت برابر بیشتر از بودجه‌های آب بخش کشاورزی، صرف تأمین آب سطحی شده است؟

 

شما با این نظریه که «افراط در سد‌سازی برای تأمین منافع خاص انجام می‌شود» موافقید؟

 

یکی از تناقض‌های مهم این است که سازندگان سازه‌های مدیریت آب، برای تبیین بحران‌های پیش آمده در مدیریت تقاضا، پای اقتصاد آب و قیمت‌گذاری آب را پیش می‌کشند و معتقدند قیمت غیرواقعی آب باعث منفعت‌طلبی منجر به بحران شده است. البته این حرف به جهاتی درست است. لیکن مهم این است که می‌پذیرند منافع اقتصادی در تنظیم کنش‌ها و رفتارهای افراد مؤثر است. اما وقتی گفته می‌شود سالانه میلیون‌ها دلار صرف سازه‌ها شده است، از کجا معلوم این منابع بر روند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری تأثیر نگذاشته باشد، حرف‌هایی از جنس «مأموریم و معذور» و انگاره‌های میهن‌دوستی و خدمتگزاری بیان می‌کنند و حواس‌شان نیست که در جایی دیگر از اقتصاد کنش‌های آدمی دفاع کرده‌اند.

 

سوال این است که چرا باید انگیزه‌های کشاورز در سطح خرد را با قیمت آب تبیین کرد اما انگیزه‌های سازه‌سازان را فقط باید با نیت خیرخواهانه و خدمت به ملت ایران توجیه کرد؟ از تجربه جهانی آموخته‌ام که هر کجا از منابع عمومی زیاد ساخت‌و‌ساز می‌شود احتمالا کاسه‌ای زیرنیم کاسه است. بخشی از تفاوت بینش‌های امثال من و سازه‌سازان مربوط به کتاب‌های متفاوتی است که می‌خوانیم. براساس شناخته‌های من از تاریخ توسعه، ساختن زیرساخت برای نظام اقتصادی‌ است که بخش‌خصوصی پویا ندارد، در بهترین حالت بی‌حاصل، و در بدبینانه‌ترین صورت، می‌تواند منشأ رانت باشد.

 

جلوی خطاهای حوزه آب را چگونه می‌توان گرفت؟

 

در صورتی می‌توانیم این کار را انجام بدهیم که شفافیت بر فرآیند ارائه داده‌ها و دسترسی عمومی به داده‌ها حاکم شود. فقط در شفافیت است که می‌توان بخشی از مسئله را حل کرد. تجربه کشورهای دیگر در شفاف‌سازی فرآیند ارائه گزارش‌ها و روندهای راستی‌آزمایی اطلاعات، می‌تواند به ما کمک کند.