تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها سودمندتر است یا فروش نفت؟

محمد درویش:

محمد درویش در وبلاگ خود اینگونه می نویسد: بیش از سه دهه از فعالیت‌های آکادمیک دکتر سید آهنگ کوثر و همکارانش در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس برای معرفی و کاربست روشی موسوم به آبخوانداری می‌گذرد؛ روشی که مدعی است می‌تواند با یک دهم هزینه‌های سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای، کابوس امنیت آبی در ایران را برای همیشه مهار کند. یادداشت پیش رو، به همین بهانه و نیز انتشار تازه‌ترین یافته‌های این گروه تحقیقاتی در یک مجله معتبر بین‌المللی، کوشیده تا مهم‌ترین دستاوردهای این پروژه بزرگ، ملی و البته مظلوم! را شرح دهد

اخیراً در شماره جدید ژورنال معتبر هیدرولوژی از انتشارات اسپرینگر، مقاله‌ای منتشر شده با عنوان: «بهبود بلند مدت کشاورزی با گسترش سیلاب در دشت گربایگان، ایران: آیا برای تامین امنیت انسان‌ها، تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها سودمندتر است یا فروش نفت؟»

 

 

نویسندگان این مقاله آقایان حمید مصباح، مهرداد محمدنیا و آهنگ کوثر – که حاصل بیش از دو دهه پژوهش‌های خود را در ایستگاه آبخوانداری کوثر واقع در گربایگان فسا منتشر کرده‌اند – به زبانی دقیق، فنی و در عین حال شفاف می‌گویند:

پیامد آبکشی بی‌رویه از چاه‌های غیر مجاز، خشکیدن کاریزهایی بود که آب چهار روستا را در دشت گربایگان در جنوب ایران تأمین می‌کردند. این نابخردی سبب بحرانی شدن شرایط زیست و مهاجرت گروهی روستاییان به شهرها شد. طراحی و ساخت 2034 هکتار شبکه‌های گسترش سیلاب برای آبیاری سیلابی و تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها از دی1361 تا 1375، سبب مهار شدن 193 میلیون مترمکعب سیلاب و نفوذ 76 در صد آن به آبخوان شد . نتیجه این کار ایجاد انگیزه‌ی بازگشت در بیشتر مهاجران به روستاهایشان بود. در نتیجه اجرای این طرح در سال زراعی 1390-1389، مساحت پهنه‌ی کشتزارهای فاریاب، به بیش از 13 برابر سال 1361 رسید. افزون بر آن، از سال 1369 تاکنون، سالانه برای 700 واحد دامی علوفه‌ی مغذی تهیه شده است. تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها، گزینه‌ای بخردانه را در برابر ساختن سدهای بزرگ پیشنهاد می‌کند. 420 هزار کیلومتر مربع از پهنه‌ی ایران را آبرفت‌های درشت دانه‌ی ژرف پوشانده‌اند. گنجایش این آبخوان‌ها 5000 کیلومتر مکعب، یعنی 10 برابر بارندگی سالانه‌ی سراسر ایران است. اگر هزینه‌ی فراهم ساختن یک متر مکعب گنجایش در سراب سدهای بزرگ 2.5 دلار آمریکا منظور شود، ارزش بالقوه‌ی این فضای تهی 12.5 ضربدر 10 به توان 12 دلار است.

 

افزون بر آن، گسترش سیلاب بر فراز آبخوان‌های 33000 رشته کاریز خشکیده، سبب به راه افتادن دو باره‌ی آنها خواهد شد. 19 درصد ارزش واردات ایران در سال 1392 مربوط به مواد غذایی است که در صورت در دسترس بودن آب می‌توان بخشی از آن را در کشور تولید کرد. از آن جا که تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها آب مورد نیاز را فراهم می‌آورد، ارزش آبرفت‌ها بیش از نفتی است که از فروش آن ارز لازم برای خریدن مواد غذایی به دست می‌آید. تغذیه‌ی مصنوعی آبخوان‌ها در پهنه‌ی 140000 کیلومتر مربع، توان ایران را برای مقابله با خشکسالی و کاهش بحران‌های مربوطه می‌افزاید.

 

همان طور که مشاهده می‌شود، حتی اگر هدف رونق کشاورزی پایدار و تأمین امنیت غذایی واقعی ایرانیان است، راه‌های به مراتب ارزان‌تر و بخردانه‌تری نسبت به سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای وجود دارد که هم می‌تواند تهدید امنیت غذایی را مهار کند و هم هزینه‌های گزاف اجرای طرح‌های سازه‌ای حوزه آب به بخش‌هایی اختصاص یابد که اینک به شدت در تنگناهای مالی به سر می‌برند.