بازگشت به دوران کاسه‌وکوزه در پی بحران آب


این روزها صفحات روزنامه‌ها و اخبار مختلف رسانه‌ها آکنده از خبرها و گزارش‌هایی هستند که از بحران آبی خبر می‌دهند. این بحران آبی نه تنها در کشور ایران بلکه در سرتاسر دنیا وجود دارد و آن‌گونه که آمارها گواهی می‌دهند تا سال 2050 نیمی از کشورهای دنیا در تامین آب برای مردمشان مشکل خواهند داشت. بحران آب کار را به جایی می‌رساند که جنگ‌های بعدی، جنگ‌هایی بر سر آب خواهند بود. اما چه شد که به این روز افتادیم؟

 

پروفسور پرویز کردوانی، پدر کویرشناسی ایران، به بررسی شرایطی پرداخته است که به بحران آبی در کشور ایران منتهی شده و به تشدید آن دامن می‌زند. او از غارت آب‌ها سخن می‌گوید که علاوه بر باتلاق، تالاب و رود به نابود شدن کویرها هم دامن زده است. آن‌گونه که کردوانی می‌گوید تنها 30 سال دیگر فرصت خواهیم داشت که کویرها را ببینیم.

 

قبل از هر چیزی باید پرسید که پیشرفت دانش بشر در ساخت ابزار و گسترش تکنولوژی چه تأثیری در ایجاد بحران آب داشته است؟

 

هر کسی باید به اندازه پولش خرج کند، اگر بیش از اندازه توانش خرج کرد مقروض می‌شود و اگر باز هم بیشتر از توانش خرج کرد فقیر و بیچاره می‌شود و به گدایی می‌افتد. این حکایت آب در کشور ماست. میزان آب هر کشوری مقدار بارشی است که به سطح آن می‌ریزد. این‌ بارش در دنیا متفاوت است. منطقه استوایی در طول سال حدود 13 تا 14 هزار لیتر آب در هر متر مکعبش تولید می‌شود. با وجود این، مناطقی در کره‌زمین وجود دارند که برای سالیان طولانی بر آنها باران نمی‌بارد؛ مانند بیابان آتاکاما که حدود 29 سال است رنگ باران را به خود ندیده است. کشور ما در منطقه‌ای قرار گرفته که به آن منطقه خشک می‌گویند و اینکه گفته می‌شود کشور ما در منطقه خشک و نیمه خشک قرار دارد غلط است، زیرا کشور ما در منطقه خشک است. قرار گرفتن در منطقه خشک به این معناست که میزان بارندگی ما بسیار کم است. مناطقی مانند مازندران هم که پرباران هستند، در فصل تابستان از مناطق بسیار کم آب هستند و دلیلش این است که بارندگی در فصلی است که نیازی به آن نیست و زمانی هم که به بارندگی نیاز است باران نمی‌بارد. مقداری از بارش در سطح زمین جاری می‌شود، مقداری از آن تبخیر می‌شود، مقدار دیگری از آن به زمین نفوذ می‌کند و به آب زیرزمینی تبدیل می‌شود و مقداری از آن هم به صورت سطحی جریان می‌آید و تبدیل به آب‌های راکد، تالاب‌ها، باتلاق‌ها و رودها می‌شود. بحران آب تنها ویژه کشور ما نیست و بسیاری از نقاط دیگر در دنیا اوضاع‌شان خراب است. انسان دائم در تلاش است که با تولید علم و فناوری شرایط زندگی را برای خود بهتر کند، ولی هر فعالیتی که داشته است مانند کرم ابریشمی می‌ماند که خود را در پیله بیشتر گرفتار کرده است. زمانی که بشر به روی کره‌زمین آمد در ابتدا با استفاده از دست، کاسه و کوزه از آب استفاده می‌کرد. بعد از مدتی استفاده از پشت‌بام برای جمع‌آوری آب در اروپا و ساخت آب انبار در ایران رواج پیدا کرد. پس از آن شیر و شلنگ اختراع شد. شیر و شلنگ به انسان این اختیار را داد هر چقدر دوست دارد از آب استفاده کند. از این ابزار به حدی سوءاستفاده کرده‌ایم که در حال تبدیل شدن به سمبل عقب‌ماندگی است. با این مصرف افراطی روزی فراخواهد رسید که دیگر در این شیر و شلنگ آب نیست و مجبور می‌شویم دوباره از کاسه، کوزه و آب انبار استفاده کنیم. بشر با این اختراع فکر کرد که چگونه می‌تواند آب را بیشتر مصرف کند، اما به این فکر نکرد زمانی که آب را در اختیار گرفت چه کار کند که این آب را درست مصرف کند تا تمام نشود. بعد از اختراع شیر و شلنگ چاه‌های عمیق و نیمه عمیق اختراع شدند. چاه‌های عمیق و نیمه عمیق جای قنات را که در استفاده از آن محدودیت‌هایی وجود داشت گرفتند. چاه امکان استفاده بیشتر صنعتی و حفر آن در هر نقطه‌ای داشت و همین مزایا باعث شد جای قنات را بگیرد. اختراع بعدی بشر که صدمه زیادی بر آب‌ها زد سدسازی و کانال کشی بود. با کانال‌کشی آب‌ها را در مسافت‌های طولانی 50 کیلومتری انتقال دادند.

 

حفر چاه‌ها چه تأثیری در ایجاد بحران آبی داشت؟

 

از دهه 40 حفر چاه‌های عمیق و نیمه عمیق در روستاها رواج پیدا کرد. از دهه 40 تا 55 حدود 50 هزار حلقه چاه حفر شد که بسیاری از آنها غیرمجاز بودند، اما از 55 تا 60 تعداد چاه‌ها دوبرابر شد. از دهه 60 تاکنون تعداد چاه‌ها به 200 هزار رسیده است. من اسم این استفاده از آب را غارت آب گذاشتم. با حفر این تعداد زیاد چاه به مرور زمان شهر و صنعت و کشاورزی توسعه پیدا کرد. زمانی که چاه‌ها عمیق شدند، چاه زدن در دشت‌ها ممنوع و محدود شد، ولی با این وجود حفر چاه در دشت‌ها همچنان ادامه یافت. این ممنوع شدن حفر چاه تنها برای کشاورزی بود، اما برای استفاده شهری آزاد بود و اشکالی نداشت. زمانی که در دشت‌ها چاه زدن ممنوع شد و کشاورزی از رونق افتاد مردم شروع به مهاجرت کردند. یکی از پیامدهای دیگر پایین رفتن سطح آب، تبدیل چاه‌های نیمه عمیق به عمیق بود. با چاه‌های نیمه عمیق دیگر نمی‌شد آب را غارت کرد به همین دلیل استفاده از چاه‌های عمیق رواج یافت. چاه‌های نیمه عمیق تا 30، 35 یا 50 متر امکان استفاده از آب‌های زیرزمینی را می‌دادند ولی با چاه‌های عمیق تا 200، 300 و حتی 500 متری هم نفوذ کردند و این نفوذ بالا باعث شد آب‌ها تمام شوند. یکی از پیامدهای دیگر حفر چاه خشک شدن قنات‌ها بود. چاه سرطان قنات است و حفر چاه‌ها باعث شد 50 هزار قنات در کشور ما خشک شوند. دلیلش هم این است که عمق قنات کم است و با حفر چاه آب پایین می‌رود و دیگر آبی برای قنات نمی‌ماند. در حال حاضر تعداد کمی قنات در کشور ما باقی مانده‌اند که به مرور زمان آنها هم خشک خواهند شد و تبدیل به آثار باستانی می‌شوند که توریست‌ها را برای بازدید از آنها خواهند برد. یکی دیگر از پیامدهای حفر این چاه‌های عمیق شور شدن آب‌ها بود که باعث می‌شود آب بلااستفاده شود. از آب شور برای کشاورزی استفاده شد و درختان و گیاهانی که به آب شور حساس بودند با شورتر شدن آب خشک شدند. برای نمونه در کرمان سالانه حدود 500 تا 600 هزار هکتار باغات پسته خشک می‌شوند. شوری آب اگر به چهار هزار و 700 تا پنج هزار میکروموس برسد زمین را نمکزار می‌کند و کار به جایی می‌رسد که علف‌های هرز هم نمی‌توانند در برابر شوری مقاومت کنند. بعد از شوری آب و کم شدن آب به مرور زمان زمین نشست کرد. نشست زمین باعث شد که در شهرها لوله‌های گاز و لوله‌های آب بشکند. سقوط ساختمان و وقوع زلزله از دیگر پیامدهای نشست زمین است. حفر چاه و نشست زمین باعث شد پل‌ها هم کج شوند و جاده‌ها بشکنند. سطح آب که پایین رفت به مرور زمان بیابان پیشروی کرد، در حال حاضر چاه‌ها در حال بیابان‌زایی هستند زیرا در دشت‌هایی که چاه زده‌اند و آب پایین رفته است دیگر گیاهان در آنجا سبز نمی‌شوند. از دهه 40 تاکنون برای بیابان‌زایی جنگل‌های مصنوعی کاشته‌اند، اما به دلیل اینکه حفر چاه‌ها در این مناطق زیاد بوده و سطح آب پایین رفته است این جنگل‌های مصنوعی هم خشک شده‌اند.

 

چاه‌ها چگونه کویرها را تبدیل به بیابان می‌کنند؟ پیامد این مساله در طولانی‌مدت چیست؟

 

بر اساس نظریه جدیدی که من داده‌ام و سازمان ملل هم آن را تصویب کرده است، چاه‌ها باعث شدند که کویرها و نمکزارها نابود شوند. مواد کارخانه ذوب‌آهن و ذوب فلز، مواد شوینده، کاغذسازی و شیشه‌سازی که در فعالیت‌شان به نمکزارهای کویر نیاز است با از بین رفتن کویرها تعطیل خواهند شد. نمک کویر استفاده‌های زیاد دیگری داشت که با از بین رفتن آن ضررهای زیادی به صنایع و فعالیت‌های بشر وارد می‌شود. به عقیده من تا حدود 15 تا 20 سال آینده تمام این کویرها از بین می‌روند. کویرها یعنی نمکزارها که از آب زیرزمینی به وجود می‌آمدند. آبی که در زیرزمین جریان داشت در تابستان که تبخیر می‌شد نمکش بالا می‌آمد. دشت گرمسار که بزرگ‌ترین کویر مرکزی ایران بود و ارزشش از جنگل و مرتع زار هم بیشتر بود به دلیل حفر چاه‌ها دیگر آب از زیر آن جریان ندارد و همین باعث شد که نمک سطح آن از بین برود و کویر نابود شود. چاه که پایین‌تر رفت دریاچه‌ها و تالاب‌ها هم خشک و نابود شدند. در حال حاضر بسیاری از تالاب‌ها و دریاچه‌ها مانند دریاچه زریوار مریوان و دریاچه ارومیه به دلیل حفر چاه خشک شده‌اند. دریاچه ارومیه که 32 میلیارد متر مکعب آب داشت در حال حاضر تنها یک و نیم میلیارد آب دارد. چاه‌ها حتی رودها را هم خشک کرده‌اند که خشک شدن زاینده‌رود نمونه آن است. زمانی که استفاده از چاه‌ها رواج پیدا کرد باید نحوه استفاده درست از آب آنها تعیین می‌شد.

 

با توجه به صدماتی که برای چاه‌ها ذکر کردید آیا این سوءاستفاده از آب درباره آب‌های سطحی هم وجود داشت؟

 

بشر با خودش فکر کرد که این آب سطحی که در جریان است در حال هرز رفتن است پس بهترین کار برای استفاده از آن ساختن سد است. سدسازی به خودی خود مشکل‌ساز نبود، بلکه مشکل اصلی زمانی آغاز شد که استفاده از سد برای شرب که همان شهر است، در اولویت قرار گرفت و صنعت و کشاورزی هم اولویت‌های بعدی شدند. سدسازی باعث شد که آبی برای باتلاق‌ها و تالاب‌ها نماند و همین باعث خشک شدن آنها شد. سد خوب است به شرطی که از آب ذخیره شده آن، سهم باتلاق‌ها و کشاورزی را هم می‌دادند و سهم صنعت و شهر هم به میزان مورد نیازشان بود. زمانی که به کشاورزی آب مورد نیازش را ندادند کشاورزها خودشان شروع به حفر چاه کردند. توسعه شهر و روستا باعث شد که آب‌های سطحی با سدسازی به شهرها و صنعت اختصاص یابند و کشاورزان هم زمانی که دیدند به آب دسترسی ندارند شروع به مهاجرت کردند و همین به خالی از سکنه شدن روستاها منتهی شد. حفر چاه و سدسازی از یک سو و کاهش بارندگی از سوی دیگر باعث شد ما به این روز بیفتیم. الان حدود دو سال است که از وخیم بودن وضع آب سخن می‌گویند و دلیلش هم این است که در شهرهایی که مهم هستند آب کاهش یافته است. طرح‌های انتقال آب هم به بدتر شدن شرایط دامن زده‌اند، زیرا باعث می‌شوند توقع مردم آن منطقه بالا برود و انتظار داشته باشند که همیشه آب داشته باشند. این توهم که آب همیشه وجود دارد در آن مناطقی که آب به آنها انتقال داده شده بود باعث شد که مصرف زیاد آب رواج پیدا کند. این تنها پیامد مساله نبود. از سوی دیگر مناطقی هم که آب از آنها برای انتقال به شهر گرفته شد هم نابود شدند. برای نمونه می‌توان به بلاهایی که سدهای تهران برای مناطق دیگر مانند ورامین ایجاد کرده‌اند اشاره کرد. حالا که دیگر آبی باقی نمانده است وزارت نیرو به فکر افتاده است و از صرفه جویی در مصرف آب سخن می‌گوید، این در حالی است که این صرفه‌جویی از همان ابتدا که آب به شهرها انتقال داده شد رواج داشت. زمانی که دیگر آب سطحی باقی نماند در شهرها حفر چاه آغاز شد. حفر چاه در شهر به آلودگی و نشست زمین دامن می‌زند. آب را به صنعت و شهر دادند در حالی که کشاورزی اگر هم آب زیادی مصرف می‌کرد از آن برای تولید مواد غذایی استفاده می‌کرد و دیگر نیازی به مهاجرت نداشت و همین عدم مهاجرت به شهر از مشکلات شهر هم می‌کاست. اگر کشاورز در روستا آب مصرف می‌کرد برای کشاورزی بود، اما در حال حاضر که به شهر آمده است تنها آلودگی تولید می‌کند. با کم آبی به وجود آمده، در جاهایی مانند گرمسار هم که رود وجود دارد، رود را از کشاورزی می‌گیرند و به شهرها می‌دهند و کشاورز مجبور به استفاده از آب‌های زیرزمینی می‌شود. وزارت نیرو اعلام کرده است که برای تأمین آب شهرها یکی حفر زیاد چاه و دیگری خرید آب کشاورزان را در پیش بگیرید. این در حالی است که کشاورز اگر بخواهد چاه حفر کند او را به زندان می‌اندازند ولی برای شهرها هر چقدر هم چاه حفر شود اشکالی ندارد.

 

گسترش صنایع چه تأثیری در دامن زدن به بحران آبی داشته است؟

 

در حال حاضر اشتباه بزرگی که صورت گرفته این است که استفاده از تجربه کشورهای غربی رواج یافته است. مسئولان با تأکید بر اینکه کشورهای بزرگ با صنایع بزرگ توسعه یافتند و ما هم برای توسعه باید همین کار را کنیم شروع به توسعه صنایع کلانی مانند صنعت فولاد کردند. این صنایع در مناطقی که بارندگی بسیار کمی دارند مانند کرمان و یزد ایجاد شده‌اند. تمامی آب رود، آب‌های زیرزمینی، آب‌های کشاورزی و فاضلاب به این صنایع اختصاص یافت و در حال حاضر که دیگر آبی نمانده است این صنایع اعلام کرده‌اند که از آب خلیج فارس به آنها داده شود. تصمیمی که در حال حاضر اتخاذ شده است گرفتن آب از خلیج فارس و شیرین کردن آن و انتقالش به سیرجان و از آنجا هم به رفسنجان و کرمان است. در اردکانی که 60 میلی‌متر آب دارد کارخانه فولاد زده‌اند که آب روستاها را می‌خرد و همین باعث مهاجرت مردم از روستا شده است. در حال حاضر با اینکه اعلام می‌شود صرفه‌جویی شود ولی خبری از بهبود شرایط نیست و دلیلش هم این است که در شهر ساختمان‌سازی به‌شدت رواج یافته و تراکم جمعیت افزایش یافته است. در حال حاضر بهترین کار این است که از ساختمان‌سازی و تراکم جمعیت جلوگیری کنند و به خانه‌ها گفته شود زمانی به شما مجوز پایان کار داده می‌شود که برای ساختمان‌ها لوله و کنتوری نصب شده باشد که بتوان مصرف آب را با استفاده از آن کنترل کرد. در عین حال باید به ساختمان‌ها زمانی مجوز داده شود که شیر کم مصرف و دوش کم مصرف در آنها نصب شده باشد. هیچ کدام از این کارها صورت نمی‌گیرد و تنها کاری که کرده‌اند این است که از کشاورزی شکایت کرده‌اند و گفته‌اند باید کشاورزی از آبرسانی قطره‌ای استفاده کند و در چاه‌های کشاورزان را بسته‌اند. کشاورزی که در چاهش را بسته‌اند دیگر هیچ راهی برای امرار معاش ندارد و مجبور به مهاجرت می‌شود. این در حالی است که به کشاورزان تا قبل از این گفته شده بود که کشاورزی را توسعه دهید تا خودکفا شویم و به کشورهای دیگر وابسته نباشیم. آن زمان به کشاورزان اجازه حفر چاه دادند و در حال حاضر که بحران آب پیش آمده است چاه‌های آنها تخریب می‌شوند. برای اینکه این بحران پیش نمی‌آمد باید همان موقعی که به کشاورزان گفتند که کشاورزی را توسعه دهند به آنها گفته می‌شد که از آبیاری قطره‌ای و آبیاری بارانی استفاده کنند تا این مشکلات هم ایجاد نمی‌شد. در حالی چاه‌های کشاورزان تخریب می‌شوند که حدود 90 درصد از مصرف آب در شهرها در بخش صنعت و شهر است. وزرات نیرو به اسم طرح تعادل‌سازی اعلام کرده است در صورتی که چاه‌های غیرمجاز تخریب شوند یا برای آنها کنتور نصب شود بعد از 15 سال دوباره آب باز می‌شود، در صورتی که این یک حرف اشتباه و دروغ است و چاه‌هایی که آب را تا عمق‌های 100، 200 و حتی 500 متری غارت کرده‌اند دیگر راهی برای برگشت آب نگذاشته‌اند. زمانی که چاه‌های 50 متری تبدیل به چاه‌های 500 متری شده‌اند به این زودی‌ها خبری از بالا آمدن آب نیست. کشاورزی که برای ما غذا تولید می‌کند از آن آب را گرفته‌اند و همین تبدیل به عامل مهاجرت شده است. الان تمام فشار را روی بخش کشاورزی گذاشته‌اند، تا قبل از این هم که فشاری نبود، 60 هزار روستا به 23 هزار روستا رسیدند و با این شرایط روستاها از این کمتر هم خواهند شد. زمانی که یک روستایی به شهر می‌آید مشکلات شهرها بیشتر می‌شود. در مناطقی مانند اصفهان طرح‌های نکاشت اجرا شدند و این طرح‌ها به این صورت است که به کشاورز می‌گفتند که در صورتی که کشاورزی نکنید به ازای هر هکتار زمین به شما سه میلیون می‌دهیم و این بیکاری کشاورزان را در پی داشت. این در حالی است که آب تنها در این بخش کاهش یافته است و در شهرها همچنان مصرف بالای آب رواج دارد. با وجود شرایط مطرح شده در اطراف شهرهای بزرگ در حال افتتاح شهرک‌هایی هستند که معلوم نیست آب آنها می‌خواهد از کجا تأمین شود.

 

برای بهبود شرایط چه باید کرد؟

 

برای بهبود شرایط لازم است به کلی برنامه‌ها عوض شوند. با این بهره برداری از چاه‌ها آب چاه پایین می‌رود و حدود 20 تا 30 سال آینده آب‌های قسمت داخلی ایران تمام می‌شوند و آب‌هایی که باقی مانده‌اند شور و غیرقابل استفاده هستند و به همین دلیل تنها راهی که باقی می‌ماند شیرین کردن آب جنوب و شمال کشور و انتقال آن با تانکر برای استفاده شهرهاست که دیگر آبی ندارند. با بحران آبی که در راه است دیگر جایی برای مهاجرت نمی‌ماند، زیرا تمامی نقاط کشور درگیر بحران آب می‌شوند. همه جای کشور با چاه‌های غیرمجاز و سدهایی که رواج یافته‌اند با بحران کم آبی روبه‌رو است. به مرور زمان تا 40 یا 50 سال بعد همه آب‌های زیرزمینی با چاه‌های حفر شده تمام می‌شوند. سدها هم تنها تا 50 تا 60 سال بعد آب خواهند داشت. با این شرایط آینده خطرناکی در انتظار کشور است. کشوری که آب زیرزمینی و سطحی آن تمام شده است به مرور زمان اختلافات داخلی بر سر آب در آن تشدید می‌شوند. نقاطی که آب آنها برای انتقال به شهرهای بزرگ غارت شده است تا زمانی که می‌توانند از آب زیرزمینی و چاه‌ها استفاده کنند دادشان در نمی آید، اما به مرور زمان که آبی برای آنها باقی نماند دادشان در می‌آید و آب‌شان را می‌خواهند. این نه تنها در سطح داخلی بلکه در سطح جهانی وجود دارد و جنگ‌های آینده بر سر آب خواهند بود. برای نمونه رود نیل که از چهار کشور عبور می‌کند و به مصر می‌ریزد و 90 درصد آب مصر را تأمین می‌کند، زمانی که کشورهایی که آب از آنها عبور می‌کند شروع به سدسازی کنند دیگر مصری وجود نخواهد داشت. سدهای بزرگ کشور ما به مرور زمان دیگر قابلیت استفاده شان را از دست می‌دهند و دلیلش هم این است که سدها باید هر ساله شست و شوی هیدرولیک شوند و این بدان معناست که در سد را باز بگذارند تا همه آب خارج شود و بعد گل و لای ته آن را جمع کنند اما در کشور ما این کار صورت نمی‌گیرد، زیرا با این کار دیگر آبی به تهران نمی‌رسد. به همین دلیل از عمر سدهای کشور ما کاسته شده و به 60 تا 70 سال می‌رسد و به مرور زمان با جمع شدن گل و لای قابلیت استفاده‌شان را از دست می‌دهند. در شرایطی که دیگر امکان زدن سد دیگری وجود ندارد، بحران آب تشدید می‌شود و دیگر آبی وجود نخواهد داشت و با این شرایط باید گفت بیچاره آنهایی که به دنیا می‌آیند. با غارت آب‌ها ایران در آینده کویر و نمکزار نمی‌شود بلکه بیابان می‌شود. این مساله زمینه را برای سوءاستفاده دشمنان فراهم کرده است و آنها دست به تبلیغ این مساله زده‌اند که با کم آبی که در ایران روی می‌دهد.

 

70 درصد جمعیت ایران مهاجرت خواهند کرد. برای حل این مشکل لازم است که نهادهای اقتصادی و اجتماعی ما به مساله بحران آب ورود پیدا کنند و آگاهی‌های لازم را به مردم بدهند. باید از اولویت دادن به شهر و صنعت بکاهیم و توجه برابری به صنعت، شهر و کشاورزی داشته باشیم. در هر کدام از این قسمت‌ها باید آب مصرفی شان را نصف کنیم و این نصف کردن آن باید به صورتی باشد که کمترین ضرر را به آنها برساند. مساله آب باید به حدی اولویت داشته باشد که تمام معیارها براساس آن باشد و حتی معاشرت‌های روزمره ما با کسانی باشد که آب کمتری مصرف می‌کنند!