پدر كويرشناسي ايران:انتقال آب از اول اشتباه بود!
انتقال آب اشتباه است از همان اول نباید این کار را میکردند. اگر جایی را میخواهید نابود کنید به آنجا آب بدهید. مناطقی که از آنجا آب گرفته میشود نابود میشود.اما مسئله به این سادگی نیست؛ مسئله این است که به جاهایی که آب دادند بیشتر تشنه شدند، چون وقتی آب میدادند نگفتند که این آب مال جای دیگر است و ممکن است یک روزی این آب تمام شود. مشکل اینجاست که آب را اول به شهر وبعد به صنعت دادند نه به کشاورزی که توسعه پایدار است. در نتیجه کشاورزان به شهر آمدند برای نمونه با انتقال آب به یزد، 85درصد روستاهاخالی شد. به اصفهان آب دادند اصفهان هم آب را داد به کاشان و آران و بیدگل.
قراراست این بار نظرات دکتر پرویزکردوانی را درباره طرحهای انتقال آب جویا شویم. با این حال او پیش از هرچیز میگوید: «دارند بیهوده هزینه میکنند، این دریاچه قابل احیا نیست» و من با اشاره به اینکه در مجال دیگری به ارومیه میپردازیم سؤال اول راطرح میکنم.
آقای دکتر، ما از یک طرف با بحران آب مواجهیم و از طرف دیگر با طرحهایی که بسیاری از کارشناسان معتقدند نهتنها کارگشا نیست که بر معضلات محیطزیست دامن میزند. برای نمونه میخواهند آب خزر را به کویر و بهعبارت دیگر به سمنان منتقل کنند، بهنظر شما این طرح تا چه اندازه وجاهت علمی وفنی دارد؟
انتقال آب اشتباه است از همان اول نباید این کار را میکردند. اگر جایی را میخواهید نابود کنید به آنجا آب بدهید. مناطقی که از آنجا آب گرفته میشود نابود میشود.اما مسئله به این سادگی نیست؛ مسئله این است که به جاهایی که آب دادند بیشتر تشنه شدند، چون وقتی آب میدادند نگفتند که این آب مال جای دیگر است و ممکن است یک روزی این آب تمام شود. مشکل اینجاست که آب را اول به شهر وبعد به صنعت دادند نه به کشاورزی که توسعه پایدار است. در نتیجه کشاورزان به شهر آمدند برای نمونه با انتقال آب به یزد، 85درصد روستاهاخالی شد. به اصفهان آب دادند اصفهان هم آب را داد به کاشان و آران و بیدگل.
در واقع شما معتقدید که انتقال آب به زیان کشاورزی بوده است؟
بله، چون در انتقال آب اصلا کشاورزی اولویت نداشته. سال80 سمسار، مدیرکل آب یزد زنگ زد و گفت از اصفهان آب گرفتیم اما یزدیها دارند آب زیاد مصرف میکنند.بنابراین به جایی که آب دادند مشکلاتشان حل نشد. این آب را از خوزستان گرفته بودند و داده بودند به یزد که با این کار خوزستان نابود شد.
همانطور که آب رودخانه دز را با حفر تونلی به طول 300کیلومتر به قم دادند درحالیکه خود مردم الیگودرز آب ندارند. اینها نتیجه طرحهای انتقال آب است.
باوجود این، این طرحها نهتنها از دستور کار خارج نشده که اخیرا شدت هم گرفته است. بهنظر شما چطور میتوان این روند را متوقف کرد؟
متأسفانه رئیس سازمان حفاظت محیطزیست هم اخیرا با گذاشتن یک شرط با انتقال آب سطحی (رودخانهها) موافقت کرده است. او گفته من موافقم بهشرط آنکه آب را فقط به شهرها بدهند و برای تأمین آب شرب باشد.
با همین نگاه قراراست از گلاب2، آب به اصفهان و بعد به یزد و بعد به شهر کرمان یعنی فقط برای مردم شهر کرمان برود. ضمن آنکه ابتکار گفته باید به باتلاق گاوخونی هم آب بدهند. استاندار کرمان هم گفته افتخار میکنیم که آب از 700کیلومتری میآوریم. یزدی که 60میلیمتر بارندگی دارد و کرمانی که 64شهر دارد که 62شهرش از نظر آب وضعیت بحرانی دارند. اینها آمدند کارخانههای عظیم احداث کردند مثلا در اردکان کارخانه فلز راهاندازی کردند. برای تأمین آب این کارخانه آب رودها راگرفتند آب چاهها را هم گرفتند فاضلابهای شهر را هم گرفتند اما بازهم آب کم آوردند. حالا از وزارت نیرو خواستهاند تا از خلیجفارس برایشان آب بیاورد.
آیا صنایع مقصرند؟
نفهمیدند که در یزد و کرمان نباید کارخانههای عظیم بزنند الان به مرحلهای رسیده که این کارخانهها واطراف آن نه دشتها نه روستاها آب ندارندو چون نمیتوانند این کارخانهها را که میلیاردها تومان هزینه احداث آن شده تعطیل کنند از وزارت نیرو خواستهاند تا از خلیجفارس آب برایشان بیاورد. این آب به هر قیمتی که تمام شود برایشان مهم نیست چون نمیتوانند کارخانهها را تعطیل کنند چون میلیاردها دلار، تومان یورو سرمایهگذاری کردند. مثلا کاشان 1200شرکت وکارخانه صنعتی دارد درحالیکه یک رود هم ندارد.معمولا صنایع را کنار آب احداث میکنند نه اینکه آب را به صنعت برسانند. الان ناچار هستند به هر بهایی که شده آب تأمین کنند، میخواهند آب کارخانهها را از خلیجفارس بیاورند به بهای متری 10هزارتومان .
میخواهند آب مورد نیاز کارخانهها را از خلیجفارس تأمین کنند پولش را هم کارخانهها میدهند. منتها باید آب را شیرین کنند تا قابل استفاده باشد این کار هم باید با مصرف نفت وگازوئیل و مازوت انجام شود اما 5سال طول میکشد و ازیک سو، این انرژیها تمام میشود و از طرف دیگر، هزینه آن بسیار سنگین است. مهمتر از همه اینها، مسائل زیستمحیطی است وقتی نمک ناشی از تصفیه آب را رها کنند محیطزیست را تخریب میکند؛ این نمک را اصلا نمیدانند کجا رها کنند؛ ضمن آنکه پمپاژ کردن آب باعث کشیدن آبزیان به داخل لوله و مرگ آنها میشود. این طرحها در واقع طرحهای تخیلی است که قابل اجرا نیست برای همین عیسی کلانتری، رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه به استاندار کرمان گفته که شما آب زیاد مصرف کردید با مشکل مواجه شدید حالا خودتان مشکل را برطرف کنید.
الان شهرهای کرمان آب ندارد. با تانکر آب به چند هزار روستای استان میبرند آن وقت میخواهند جازموریانی که 33هزار و 500کیلومترمربع مساحت دارد را احیا کنند؟ اینها میخواهند حقابه را از آبهای سطحی یعنی هلیل رود بگیرند و بعد 25هزار چاه اطراف دریاچه را مثل اطراف ارومیه کنترل کنند و از آب زیرزمینی کشاورزان بریزند توی دریاچه. میخواهند با آبیاری قطرهای و کشت سازگار با زیستبوم جازموریان احیا کنند. درحالیکه رئیس سازمان جنگلها گفته که جنگلکاری میکنیم که عاقلانه است. بامن تماس گرفتند گفتم هلیل رود آب ندارد. روی رودخانه هلیل رود سد زدند تا به بافت آب بدهند. من گفتم جازموریان را میتوان احیا کرد بهشرطی که آب بخش کشاورزی و شهرها و روستاها را تماما به جازموریان بدهید؛ اما این شدنی نیست مگر میشود کشاورزی را تعطیل کردو به شهرها آب نداد؟
بر این اساس انتقال آب موفق نبوده است؟
متأسفانه ما همواره آب را منتقل کردیم و با آن شهرها و صنایع را توسعه دادیم حالا اگر آب به این صنایع نرسانیم مهاجرت میکنند تبعات زیستمحیطی بماند. در گذشته آب بود برای نمونه در سال 72کارون 20میلیارد مترمکعب آب داشت بهطوری که میخواست اهواز را آب بگیرد. در آن زمان تصمیم گرفتند از سولگان بروجن در چهارمحال و بختیاری با احداث یک کانال 600کیلومتری آب را به رفسنجان برسانند. الان وضعیت به گونهای است که اگر تا 5 سال دیگر آب به رفسنجان نرسد شک نکنید که رفسنجان نابود میشود حداقل شهراناری باقی نمیماند.
یعنی انتقال آب باعث نابودی رفسنجان شده؟
من سال 63 نوشتم اگر وزارت نیرو درباره مسدود کردن 90درصد چاههای غیرمجاز رفسنجان اقدام نکند طلای سبز ایران از دست خواهد رفت. مسئله این است که 321چاه غیرمجاز در سال 63 در رفسنجان زدند و این روند ادامه پیدا کرد وتا 2سال پیش تعداد این چاهها به 1650حلقه رسید تا پسته کاری کنند یعنی بهخاطر توسعه باغهای پسته این وضعیت بحرانی ایجاد شد. مسئله این است که در قانون خاک شناسی اگر شوری آب به 4700 تا 5هزار میکرموس برسد نباید از آن استفاده کرد چون اراضی به نمکزار تبدیل میشود. میدانید الان رفسنجان چه وضعیتی دارد؟ تا 2سال پیش شوری آب به 22500رسیده بود به همین دلیل است که در تمام باغهای رفسنجان یک علف هرز وجود ندارد چون این علفها به شوری مقاوم نبودند از بین رفتند. به همین دلیل اگر آب نرسانند کرمان و رفسنجان میشود مثل اطراف دریاچه ارومیه که آبها شور شده و در نتیجه مردم مجبور به مهاجرت میشوند.
آیا آبی برای انتقال وجود دارد؟
نه، متأسفانه دیگر آبی برای انتقال وجود ندارد. چون بارندگی بهویژه بارش برف کم شده است.در بالادستها هم از منشا دارند آب رودها را میگیرند. مثل آب رود کارون وکرخه که دیگر آبی پایین نمیآید که به خوزستان ویزد برسد. آب بالادست حبله رود را هم فیروزکوه میگیرد و نمیگذارد آب به گرمسار برسد. اگر هم آبی باشد به شهرها میدهند حتی به صنعت هم نمیدهند. به شهر هم که میدهند مردم شهرنشین حواسشان نیست که آب کم است؛ همینطور مصرف میکنند. شهرداریها تراکم میفروشند، وزارت نیرو باید بگوید آب نیست تراکم نفروشید اما بهخاطر اینکه حق انشعاب بگیرد چیزی نمیگوید تا حق انشعاب بفروشد. بعد هم نمیآیند شیرآب کممصرف ودوش کممصرف نصب کنند نظارتی هم وجود ندارد به همین دلیل در شهرهای بزرگ احساس کم آبی نمیکنند. تهران دیگر آب ندارد آبی هم برای انتقال وجود ندارد.
آقای دکتر صرفه جویی ومصرف بهینه آب شرب ضروری است اما گفته میشود 92درصد مصرف آب در بخش کشاورزی است.
این دروغ بزرگی است الان تهران 5سد دارد اما حتی یک قطره آب هم به کشاورزی نمیدهند. بازهم میخواهند از تنکابن آب بیاورند برای تهران آن هم به قیمت تعطیل کردن کشاورزی. کم آبی مسئله جدیدی نیست سالهاست ما با کمآبی مواجهیم. رودها متعلق به تالابها و باتلاقها بود اینها را نابود کردند. رود کر به تالابهای طشک و بختگان میرفت ولی این اشرف مخلوقات همه آبها را برای مصرف خودش گرفت بعد هم قانون تصویب کردند که اولویت اول آب شرب است بعد صنعت و اگر زیاد بود برای کشاورزی. برای تالابها اصلا آبی درنظر نگرفتند چون تا همین چند سال پیش همه معتقد بودند که آبی که به تالاب گاوخونی یا ارومیه میریزد دارد هرز میرود. در آن زمان میگفتند چرا سد نمیزنید تا با این آبها ما صنعت درست کنیم، شهر را توسعه بدهیم کشاورزی را گسترش بدهیم. به عقیده من در بخشهای داخلی آبها قابل خوردن نیست، 90درصد شور شده و آب تمام میشود. پس باید به مردم این مناطق آب رساند اما آب بهتدریج تمام میشود پس مردم چارهای جز مهاجرت به گیلان و مازندران ومناطق کوهستانی ندارند اما این دو استان هم تمام زمینهایش را تبدیل به ویلا کردهاند. این درحالی است که 10درصد برنج گیلان خشک شده که ناشی از همین انتقال آب است.
آیا انتقال آب باعث تنشهای قومی نمیشود؟
یقینا با این وضعیت جنگهای داخلی بر سرآب آغاز خواهد شد. الان آب ورامین و کرج را به تهران دادهاند درنتیجه ورامین و کرج در حال نابودی است. بهویژه عمر سدها رو به پایان است. عمر سدکرج و لتیان حداکثر 25سال دیگر به پایان میرسد حتی اگر آب هم باشد سدی برای ذخیره کردن وجود ندارد.الان سد کرج با ارتفاع 45متر انباشته از گل است مردم فکر میکنند سد پر از آب است. وقتی این سد پر شد کرج نابود میشود یعنی با یک سیلاب کرج را آب میگیرد.
نظرتان درباره سدسازی چیست؟
سد، باتلاق گاوخونی را خشک نکرد سد میتواند دائمی به ما و هم به باتلاق آب بدهد وقتی زاینده رود را ساختند باید سهم کشاورزی و باتلاق گاوخونی و شهرهای هرند، هاشم آباد و ورزنه در شرق اصفهان را هم درنظر میگرفتند بعد اگر آبی باقی میماند به صنعت و شهر میدادند این میشد توسعه پایدار. شهر و صنعت هم بیخود توسعه پیدا نمیکرد. اگر مدیریت درست بود توسعه تا حدی که لازم بود انجام میشد اما قانون وضع کردند که براساس آن، اول شهر دوم صنعت و بعد کشاورزی قرارداشت حتی پارسال طرح نکاشت گذاشتند بعد انتظار دارید به گاوخونی آب بدهند.
بالاخره با انتقال آب موافقید یا نه؟
این کار نباید انجام میشد. ما باید به اندازه آبی که داشتیم توسعه میدادیم ولی این کار شده و الان چارهای نداریم باید آب را فقط برای شرب منتقل کنیم اما همانطور که گفتم درگالن وبهصورت بسته بندی. اگر هم کشاورزی باشد باید بهصورت گلخانهای انجام شود.الان باید 2کار انجام شود: آب کشاورزی وصنعت وشرب را نصف کنند. بعدسیاست بخش کشاورزی عوض بشود باید از آبی که وجود دارد درست استفاده کنیم. وزارت نیرو باید کنتور هوشمند روی چاهها نصب کند و وزارت جهادکشاورزی هم به موازات آن بذر و کود مناسب به کشاورزان بدهد تا باوجود نصف شدن آب، تولید دوبرابر شود. در بخش شرب هم در شهرها باید میزان آب نصف شود نباید چمن کاشته شود همین چمن موجود باید خشک شود باید از گیاهانی استفاده شود که به آب کم نیازدارند در کنار این موارد باید فاضلاب شهرها تصفیه و از آن برای فضای سبز استفاده کرد از آبهای زیرزمینی برای شرب استفاده کنند. باید سازوکاری فراهم شود تا براساس آن، شیرهای همه خانهها باشیرهای کممصرف جایگزین شود نگویند که نمیشود پیش از آنکه دیر بشود باید این اقدامات انجام شود. صنایعی که نیاز به آب فراوان دارند باید تغییر کاربری بدهند. الان تنها بخشی که آب را کم کردهاند کشاورزی است این خطرناک است چون باعث مهاجرت میشود. سالهاست که ما مشکل آب داریم ولی نگفتند اما 2سال است که شهرهای بزرگ آب ندارند گفتند که آب نداریم. الان برداشت آب از دشتها ممنوع شده اما برای کشاورزی ولی برای شهر مشکل ندارد همین باعث بحران شده است. مهمترین مسئله امروز مواد غذایی است الان 90درصد مواد غذایی را از خارج وارد میکنیم اگر بیشتر به کشاورزی فشار بیاوریم وضع بدتر هم میشود.
طرح انتقال آب خلیجفارس پیش از این هم مطرح شده بود؟
طرحهای اینچنینی زیاد مطرح شدهاند و مربوط به امروز هم نیستند مثلا در میانه دهه 60 ، طرح شکافتن کوه البرز و ایجاد یک کانال بهمنظور انتقال هوای مرطوب شمال به دشتهای داخلی کشور مطرح شد همان زمان طی نامهای به مسئولان اعلام کردم که اصولا مسئولان فکر تغییر آب و هوا را از مخیله خود بیرون کنند. طرح ایجاد بزرگترین آبراه جهان (کانال قابل کشتیرانی خلیجفارس – دریای خزر) پیش از انقلاب مطرح بود این طرح بعد از انقلاب هم مطرح شد اما در سال77 در یک سخنرانی در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تهران درباره آثار زیانبار این طرح صحبت کردم و طرح فوری متوقف شد. طرح ایرانرود مشابه همان طرح کانال قابل کشتیرانی خلیجفارس – مازندران بود که در دولت هاشمی مطرح شد با این هدف که با اجرای این طرح از بندر ترکمن به بندر تیاب در شرق بندرعباس کشتیرانی شود. در زمان دولت اصلاحات هم طرح کانال آب از بندر ترکمن به جاسک در سال79 مطرح شد این طرح را هم در گفتوگو با روزنامه همشهری که 11 و 14آبانماه79 چاپ شد رد کردم.
طرح انتقال آب خزر به سمنان
طرح انتقال آب خزر به سمنان در سالهای گذشته تحت عناوین مختلف مطرح شده است. آخرینبار در تاریخ 89/4/8 کارگروه بررسی تأمین آب استان سمنان با جمعبندی مطالعاتی که مرداد 87 به این کارگروه ارجاع شده بود به این نتیجه رسید که باید آب غیرمتعارف را از خزر به سمنان منتقل کند. 89/10/14 هیأت وزیران به وزیر وقت نیرو بررسی این طرح را ابلاغ میکند. در ادامه این فرآیند 30خرداد91 پروژه انتقال آب خزر به سمنان به شرکت آب نیرو ارجاع داده میشود. طرح انتقال آب خزر به ارومیه که نروژیها مدلسازی آنرا تمام کردهاند از دیگر طرحهایی ا ست که در دستور کار قرار دارد. این دو نمونه، نمونههایی از طرحهای انتقال حوضهبهحوضه آب است که باعث نگرانی منتقدان حوزه آب و منابع طبیعی و محیطزیست شده است.
همشهری آنلاین