پایان سد سازی را اعلام کنید
این سوال مطرح است که در چنین شرایطی که شاهد هدررفت آب هستیم چرا باید نخستین سیاست وزارت نیرو انباشت آب در پشت چالههای تبخیر باشد؟ باید قبل از اینکه به سمت سدسازی برویم به انتقال آب بینحوزهای توجه ویژه شود. با تحقق این مهم در کشور دیگر 90 درصد از مشکلات ناشی از کمبود آب حل و فصل میشود. به این ترتیب اگر در دریاها هم به شکل استثنائی کمبود آب شرب وجود داشته باشد به نسبت میتوان از تکنیکهای نمکزدایی یا همان آبشیرینکنهای خورشیدی استفاده کرد و کمبود آب را از طریق آب دریای خزر، خلیج فارس و دریای عمان جبران کرد. بنابراین هماکنون باید پایان دوره سدسازی و طرحهای آبهای بینحوزهای را اعلام کرد.
محمد درویش-مدیرکل دفتر آموزش سازمان حفاظت محیط زیست در روزنامه آرمان نوشت: سد کارون سه و گتوند عناوین دو مورد از بزرگترین سدهای ایران است که روی رودخانه کارون در جنوب غربی ایران ساخته شده است. هدف از احداث سد و نیروگاه کارون3، تأمین بخشی از برق مورد نیاز کشور ایران و نیز کنترل سیلابهای مخرب بوده که عملیات اجرایی این طرح در سال ۱۳۷۳ آغاز و در سال ۱۳۸۳ به پایان رسید. از آنجا که سد کارون مرتفعترین سد کشور محسوب میشود، شکستن آن یک فاجعه اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی ایجاد خواهد کرد. در صورت تخریب سد کارون، سه سد دیگر در پایین دست آن، شدت سیلاب را گرفته و باعث کاهش تخریبها خواهند شد. تاکنون مبالغ بسیار هنگفتی برای ساخت این سد هزینه شده و از سویی 105 هزار اصله بلوط نیز برای ساخت این سد نابود شده که یکی از هزینههای زیست محیطی آن است.سد گتوند نیز عنوان آخرین سد قابل احداث بر روی رودخانه کارون است. این سد در میان سدهای ساختهشده و در دست ساخت بر روی کارون، از همه پاییندستتر قرار دارد. یکی از مهمترین چالشهای ایجاد شده پیرامون این سد، بحث وجود گنبدها و رگههای نمکی در اطراف محل آبگیری سد است که پس از آبگیری سد به زیر آب رفته و ممکن است منجر به شوری بیش از حد آب در پاییندست این سد شوند. کارشناسان محیط زیست و نظام مهندسی اعتقاد دارند که نزدیکی معدن نمک به محل سد گتوند، در پروژه مطالعاتی این سد در نظر گرفته نشده است. با این حال، مسئولان وزارت نیرو، انتقادات کارشناسان محیط زیست درباره شور شدن کارون را «مغرضانه» اعلام کردند. از طرف دیگر، به زیر آب رفتن ۱۰۰ هکتار از زمینهای مرغوب و حاصلخیز دشت عقیلی و برخی از آثار باستانی و تخریب صدها اصله درخت از دیگر حاشیههای پیرامون آبگیری این سد هستند.
آمار تعداد سدهای کشور به تفکیک دستگاه اجرایی در مراحل مختلف توسط شرکت مدیریت منابع آب ایران منتشر شده که نشان میدهد 1330 سد در کشور در مراحل مختلف مطالعاتی اجرایی و بهرهبرداری قرار دارد. هماکنون در این بین 647 سد به بهرهبرداری رسیده است، 146 سد در مراحل اجرایی است و 537 سد نیز در مراحل مطالعاتی قرار دارد. این در حالی است که وزارت نیرو همواره اخبار گوناگونی مبنی بر اینکه 90 درصد از آبهای موجود را به وسیله سدها در اختیار بخش کشاورزی قرار میدهد منتشر میکند، اما بخش کشاورزی نیز همواره اعلام میکند که راندمان وجود آب در این بخش 30 تا 35 درصد است. باید توجه داشت که ضایعات در بخش کشاورزی حدود 30 درصد و رقمی حدود شش برابر استانداردهای موجود است. بنابراین رقمی حدود 27میلیارد متر مکعب از آبی که در اختیار بخش کشاورزی قرار دارد عملا صرف تولید محصولاتی میشود که به دلیل بستهبندی ضعیف، نبود مکان برای دپوی مطلوب، عدم وجود سردخانه مناسب و عدم آگاهی از تکنیکهای حمل و نقل مناسب بعد از تخریب در اختیار مصرفکننده قرار میگیرد. همچنین رقمی حدود 65 درصد از آبی که بهطور مستقیم وارد مزرعه میشود نشاندهنده راندمان آبیاری اندک است. حدود 32میلیارد متر مکعب آب حاصل از پساب بخش کشاورزی، صنعت و شرب در کشور از دسترس خارج میشود، اما میتوان با تکنیکهایی همچون بازچرخانی آب آن را دوباره به چرخه برگرداند.حال این سوال مطرح است که در چنین شرایطی که شاهد هدررفت آب هستیم چرا باید نخستین سیاست وزارت نیرو انباشت آب در پشت چالههای تبخیر باشد؟ باید قبل از اینکه به سمت سدسازی برویم به انتقال آب بینحوزهای توجه ویژه شود. با تحقق این مهم در کشور دیگر 90 درصد از مشکلات ناشی از کمبود آب حل و فصل میشود. به این ترتیب اگر در دریاها هم به شکل استثنائی کمبود آب شرب وجود داشته باشد به نسبت میتوان از تکنیکهای نمکزدایی یا همان آبشیرینکنهای خورشیدی استفاده کرد و کمبود آب را از طریق آب دریای خزر، خلیج فارس و دریای عمان جبران کرد. بنابراین هماکنون باید پایان دوره سدسازی و طرحهای آبهای بینحوزهای را اعلام کرد. این مسائل در شرایطی بروز کرده است که به سهولت میتوان آب مناسب را برای شرب، صنعت و کشاورزی به شکل پایدار تامین کرد. حدود 400 هزار میلیارد تومان برای بخشهای سدسازی، تولید و انتقال بین حوزهای هزینه شده است که با صرف این بودجه در بخش ارتقای نرمافزای به مراتب سود بیشتری برای کشور و محیط زیست خواهد داشت. سدسازیها تبعات محیط زیستی همچون قطع میلیونها درخت را در رویشگاههایی همچون زاگرس، ارس باران، خلیج فارس و… به همراه داشته است. از دیگر نارساییهای محیط زیستی ناشی از سدسازی میتوان به خشکی دهها تالاب به دلیل بارگذاریهای نادرست اشاره کرد. بزرگترین قربانی سدسازی در سالهای اخیر دریاچه ارومیه بوده که احداث دهها سد آن را به نابودی کشانده است. همچنین این اقدام باعث افزایش فرسایش خاک نیز شده است.از دیگر مشکلات سدسازیها میتوان کاهش شدید کیفیت آب دریای خزر و خلیج فارس را عنوان کرد که به دلیل اینکه طرحهای انتقال آبهای حوزهای این سدسازیها افزایش یافته است، تعداد بسیاری از گونههای ارزشمند همچون ماهیهای خاویاری، کیلکاها و انواع و اقسام ماهیها در جنوب کاهش یافته است. اگر به سمت جایگزین کردن روشهایی همچون نمکزدایی با استفاده از نور خورشید برویم در این شرایط دست سازمان محیط زیست نیز باز میشود و به این ترتیب قدرت پایش خود را برای اعمال پایهایتر در محل دفن زبالهها اعمال میکند تا شیرابهها و پساب کارخانهها مستقیم وارد محیطهای ساحلی نشود و در نتیجه تعداد مواد غذایی و آبزیها و صید افزایش پیدا کند. این اقدام افزایش درآمد صیادان را به دنبال دارد و آن را میتوان به عنوان منبع مطلوب برای غذای ایرانیان محسوب کرد. با این اقدامات از فشارهای موجود برای تولید گوشت قرمز در کشور کاسته میشود و تعادل دام و مرتع حفظ میشود. از سوی دیگر، در نتیجه این اتفاق از شدت فرسایش خاک کاسته شده و به این ترتیب مراتع جنگلی احیا میشود. در ضمن با سالمسازی منابع آب و خاک میزان شیوع بیماریهایی همچون سرطان نیز کاهش مییابد. این در حالی است که سالانه 10هزار میلیارد تومان برای سرطان هزینه میشود و به این ترتیب میتوان با اعمال سیاستهای مطلوب برای سالمسازی و غنیسازی تغذیه هممیهنان اقدامات اساسی لحاظ کرد. با اعلام پایان سدسازی در کشور و استفاده از تکنیکهای آبشیرینکنهای خورشیدی میتوان آثار مطلوب این اقدام را در قالب یک تیر و چند نشان دید.
آرمان