ایران درمرز خشکسالی است.
ایران درمرز خشکسالی است. در سه چهارسال اخیر این جمله را هزاران بار شنیدهایم و تنها تصویرمان از خشکسالی زمینهای ترک خورده یا صف مردم با دبههای پلاستیکی جلوی فشاریهای آب باشد. اما پیامدهای این روند چیزی بسیار فراتر از تصورهای ما است.
از سوی دیگر آمارهای مختلف حاکی از آن است که سالانه حدود ۱۱۰میلیارد مترمکعب منابع آب تجدیدشونده در کشور داریم که براساس استانداردهای جهانی، هر کشوری بهطور مطلوب باید ۴۰درصد و در حالت حداکثری ۶۰ تا ۷۰درصد از این منابع را مصرف کند، اما در ایران این رقم در حدود ۸۶درصد است.
علاوه بر کاهش منابع تجدید پذیر، به گفته حمیدرضا جانبار مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، کاهش منابع با کیفیت آب است. او دراینباره گفت: به شدت با کمبود منابع آب باکیفیت مواجهایم و اجرای خطوط طولانی انتقال آب تاییدی بر این موضوع است. امروز به ناچار مجبور به انتقال آب به بخش عمدهای از فلات مرکزی کشور هستیم که جمعیت زیادی در آن مناطق زندگی میکنند و بر این اساس کمبود منابع آب باکیفیت موضوعی جدی است.
جانباز خاطرنشان کرد: این موضوع نباید موجب نگرانی جامعه شود، زیرا فقط ۶درصد مصرف آب کشور در بخش شرب است، اما در هر حال باید آب مورد نیاز مردم را درحد کیفیت شرب تأمین کرد. وی همچنین آلوده شدن منابع آبی در برخی نقاط کشور را دیگر دلیل اجرای پروژههای انتقال آب عنوان کرد. در همین راستا مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور؛ اجرای سیاستهایی همچون نمکزدایی و شیرینسازی آب شور، انتقال آب به فلات مرکزی و افزودن بیش از پیش به آبهای مرزی، از سیاستهای اصلی وزارت نیرو دانست.
کاهش کیفیت آب با کاهش حجم پشت سدها
بههرحال با توجه به وضع آبخوانها و نشست زمین، هرگونه اقدامی درباره وضع خشکسالی و تأمین آب مورد نیاز باید قبل از اجرا بهطور دقیق مورد بررسی قرار گیرد. درهمین راستا احمد خاتونآبادی دانشیاردانشگاه صنعتی اصفهان و فعال محیطزیستی به
«شهروند» میگوید: قبل از هر اقدام و پروژهای باید سه ارزیابی انجام شود که نخستین آن ارزیابی اثرات زیستمحیطی است.
این ارزیابی به هر منطقه و ویژگیهای آن بستگی دارد. در درجه دوم باید از لحاظ اقتصادی ارزیابی شود و پروژه از لحاظ هزینه و فایده مورد بررسی قرار گیرد. ارزیابی سوم نیز تجزیه و تحلیل اخلاقی است یعنی هر پروژهای که انجام میدهیم باید از رضایت ذینفعان هر منطقه و حقابه بران قدیمی اطلاع حاصل شود.
او درادامه به کیفیت آب شرب اشاره میکند و میگوید: در این زمینه هر مورد بادیگری متفاوت است. برای ارزیابی باید دید منشا آب شرب از کجاست. اگر از آبهای تجمیع شده پشت سد باشد، باید توجه داشت که آبهای سطحی پشت سدها در کیفیت آب تأثیر دارد.
اگر حجم و ارتفاع آب پایین باشد، طبیعتا کیفیت آب هم کاهش مییابد. مشابه این اتفاق در زایندهرود افتاد. سد این رودخانه دارای ظرفیت یکمیلیارد و ۴۴٠میلیون مترمکعب آب است درحالیکه حدود ٣۵٠ تا ٣٧٠میلیون مترمکعب آب دارد و بخش قابل توجهی از آن گلولای سد است.
به گفته او در مواردی که آب شرب از سدها تأمین میشود باید به میزان بهرهبرداری از آب در ارتفاعات و پروژههای انتقال بیرویه آب توجه کرد تا سطح آب پشت سد درحد معینی بماند و کیفیت آب قابل قبول باشد. البته نباید میزان بارش را نیز فراموش کرد، هرچند به گفته خاتونآبادی در این وضع شرایط اقلیمی تأثیر کمتری دارد. او در ادامه میافزاید: اگر آب شرب از آبهای زیرزمینی تأمین شود، بهطور طبیعی از طریق چاهها به دست میآید بنابراین چاههایی که در کنار مناطق کشاورزی هستند دارای نیترات و مواد سنگین بیشتری هستند.
اجرای طرح نمکزدایی به صورت منطقهای
یکی دیگر از مواردی که جانباز نیز به آن اشاره کرده بودپروژههای انتقال آب بود. خاتونآبادی در این حوزه نیز معتقد است باید بررسی کرد جریان آب از چه مسیری رد میشود و میزان ارتفاعات و پستی و بلندیها را کنترل کرد. بهعنوان مثال آبی که از خلیجفارس منتقل میشود باید سربالا پمپاژ شود که احتمالا این روند روی قیمت تاثیر خواهد گذاشت. نمکزدایی هم جزو راهحلهای وزارت نیرو برای تأمین آب مورد نیاز به شمال میرود.
به عقیده خاتونآبادی دراینباره نیز باید ارزیابیهای سهگانه انجام شود. او دراینباره میافزاید: نمکزدایی اگر برای منطقهای خاص باشد، طرح درستی است اما اگر قرار باشد این آب منتقل شود باید بپرسیم که نمکهای استحصال شده به کجا میرود. چون ممکن است این نمک دوباره وارد دریا و اکو سیستم شود. همینطور به چه میزان انرژی برای این کار نیاز است. درهرحال او در پاسخ به سوال «شهروند» درباره بهترین شیوه مدیریت آب میگوید: بهترین شیوه مدیریت آب بهطور غیرمتمرکز است. یعنی هر منطقهای از آبهای موجود در محدوده خود استفاده کند. به این ترتیب اکوسیستم هر منطقه نیز حفظ میشود.