گلوگاه های مدیریتی در مصرف آب شرب و شهری


علی اکبر قیومی ابرقویی، مدیر مرکز توسعه فناوری آب (وابسته به پارک علم و فناوری یزد)

 

مصرف آب شرب و شهری در ایران با نواقص و ناکارآمدی‌هایی همراه است که نتیجه آن عدم بهره‌وری و مصرف مسرفانه در این بخش است. اعمال سیاست‌های مدیریت مصرف در حوزه آب شرب و شهری می‌تواند به صرفه جویی چشمگیر در هزینه ها و خلق فرصت هایی جدید برای توسعه شهری بینجامد.

اگرچه به طور طبیعی بیشترین حجم آب در بخش کشاورزی مصرف می‌شود، اما باید متوجه بود که مصرف بالا و بی رویه آب شرب و شهری هزینه‌های هنگفتی را به بودجه عمومی مملکت وارد می سازد که مستقیم و یا به صورت غیرمستقیم از "جیب" مردم پرداخت می‌شود. از سوی دیگر باید متوجه قدر و قیمت آب در کشوری چون ایران بود که سال هاست با خشکسالی دست و پنجه نرم می‌کند و نابسامانی مدیریت منابع این مسأله را به بحرانی بزرگ در سطح کشور تبدیل کرده است. باید قدر قطره های آب را دانست و از اتلاف آن به هر میزان جلوگیری نمود.

موضوع مصرف آب شرب و شهری در را از دو منظر خرد و کلان می توان تحلیل و بررسی نمود. اگر از منظری کلان به مصرف آب شرب و شهری بنگریم متوجه خواهیم شد که اتلاف آب بیشتر در شبکه‌های توزیع اتفاق می‌افتد. گزارش‌های موجود میزان هدررفت آب در شبکه های توزیع شهری را بین 20 تا 30 درصد نشان می دهند که عدد بزرگ و غیرقابل قبولی است. باز طراحی، اصلاح و نوسازی شبکه ها، می‌تواند به صورتی چشمگیر بهره‌وری مصرف در حوزه آب شهری را ارتقاء بخشد. این وظیفه ای است که قاعدتاً از دولت و شرکت آب و فاضلاب انتظار انجام آن وجود دارد.

مسأله مهم دیگری که در شرایط کنونی کشور باید در مدیریت کلان آب شهری مورد دقت قرار گیرد، موضوع فاضلاب‌های شهری است. پساب‌های شهری از سویی نوعی پسماند و زباله محسوب می‌شوند و از طرف دیگر کاملاً قابلیت بازیابی داشته و منبعی بزرگ از ثروت محسوب می شوند. سیستم‌‌های جمع‌آوری، بازچرخانی و استفاده اقتصادی از پساب به گونه‌ای مؤثر می‌توانند در ارتقای بهره‌وری مصرف آب در شهرها و نیز توسعه برخی از بخش‌های صنعتی و سرمایه گذاری نقش داشته باشند. تصفیه و بازچرخانی آب کاملاً اقتصادی و مقرون به صرفه است و از فشار بر منابع محدود آبی کشور می‌کاهد. امروزه با کمبود جدی آب در کشور و اجبار دولت به اجرای طرح‌های بزرگ و بسیار پرهزینه انتقال آب از سویی و دست یابی به فناوری‌های تصفیه و ثروت آفرینی از پساب‌ها از سوی دیگر، اجرای سیستم‌های فاضلاب شهری حتی در شهرهای کوچک هم توجیه پذیر شده و ضروری به نظر می رسد.

اما اگر از منظری خرد به مساله میزان مصرف آب شرب و شهری در ایران نگاه شود و مصرف خانگی و بنگاه ها مورد دقت قرار گیرد، علاوه بر لزوم به کارگیری فناوری‌های نوین در ساخت و ساز و در واحدهای مسکونی و اداری و تجاری، آنچه از بیشترین اهمیت برخوردا است اصلاح الگوی مصرف عمومی است. البته اصلاح الگوی مصرف امری فرهنگی، اجتماعی و طبیعتاً زمانبر است و به نظر می‌رساند با تکرار هشدارها و اطلاع رسانی ها اندک اندک جامعه ایرانی در مسیر اصلاح الگوی مصرف در سطح خرد قرار گرفته است.

خلاصه آنکه به نظر می‌رسد تلاش برای اصلاح شبکه‌های توزیع و انتقال آب، طراحی و پیاده‌سازی سیستم‌های جمع‌آوری و بازچرخانی پساب‌های شهری و نهایتاً اصلاح الگوی مصرف آب در خانوارهایی ایرانی می‌تواند تأثیر عمده‌ای در بهبود وضعیت ناکارآمد کنونی و ارتقای بهره‌وری پایین مصرف آب شرب و شهری در کشور داشته باشد.